شنبه / ۵ مهر ۱۴۰۴ / ۰۰:۴۴
کد خبر: 32786
گزارشگر: 548
۱۱۱۵
۰
۰
۱
فیلمی که به اشتباه توقیف شد!

نقد فیلم غیبت موجه

نقد فیلم غیبت موجه
فیلم سینمایی "غیبت موجه" به کارگردانی عباس رافعی پس از ۴ سال انتظار برای دریافت مجوز، نهایتا به پرده سینماها راه یافته است. این فیلم که با بازی میترا حجار و ابوالفضل پورعرب در نقش‌های اصلی همراه است، روایتی نمادین از بحران‌های نظام آموزشی و اجتماعی ارائه می‌دهد. در این مطلب به نقد و بررسی این فیلم می پردازیم.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

در میان هجوم فیلم‌های پرهزینه و پرزرق و برق این روزهای سینما، فیلمی کوچک اما عمیق خودنمایی می‌کند که داستان پرپیچ‌وخم خود را پشت نقاب ساده‌ای پنهان کرده است. "غیبت موجه" تنها یک فیلم درباره مدرسه نیست؛ بلکه آیینه‌ای است که جامعه ایرانی را با تمام زشتی‌ها و زیبایی‌هایش به خودش نشان می‌دهد. عباس رافعی، کارگردان جسور این اثر، چهار سال در انتظار ماند تا بتواند پیامش را به مخاطب برساند. چهار سالی که شاید باعث شده برخی از اشاره‌های مستقیم فیلم کمی کهنه به نظر برسند، اما عمق مضمون آن همچنان تازه و تأمل‌برانگیز است.

این فیلم که در اوج دوران کرونا ساخته شده، فضای خفقان‌آور آن روزها را در دل یک مدرسه به تصویر می‌کشد؛ مدرسه‌ای به نام "آزادی" که البته هیچ نشانی از آزادی در آن دیده نمی‌شود! داستان زنی که به دنبال پسر گمشده‌اش می‌گردد، بهانه‌ای است برای کندوکاو در عمق فساد و ناکارآمدی یک سیستم. بخت با رافعی یار بوده است که این روزها در سینماها صدر گیشه در دست دو فیلم اجتماعی پیرپسر(اکتای براهنی) و زن و بچه(سعید روستایی) است. کمینه آنکه هر دو فیلم بالا نشین جدول فروش هفتگی هستند. پس از این دو فیلم، کمدی‌های مرد عینکی و صددام گیشه‌ها را داغ نگه داشته‌اند. استقبال از دو فیلم اجتماعی اخیر نشان می‌دهد که علاقه‌مندان به سینما با ژانر خاصی از جمله کمدی عهد و پیمان دائمی نبسته‌اند. آنها حاضر شده‌اند بیش از سه ساعت به داستان تراژیک پیرپسر و یکصد و سی دقیقه به درام خانوادگی٫ اجتماعی زن و بچه دل بدهند و با سرگذشت تلخ همنوعان خود و یا رفتار هیستریک و شرارت بار پدری لاقید و بی مسئولیت بر روی پرده همدلی کنند تا نشان دهند برای سینمایی که روایتگر قصه‌های چند لایه و نمایش‌دهنده مناسبات پیچیده انسانی است، احترام قائلند. اتفاقاً غیبت موجه با دو فیلم موفق این روزها بستر مشترکی دارد و آن زمینه خانوادگی و اجتماعی آن است. آنطور که کارگردان اثر گفته است، فیلم از فیلتر چهار شورای نظارتی و بازبینی عبور کرده است و خوشبختانه شورای واپسین، حداقل اصلاحیه را به فیلم داده است.

بررسی داستان فیلم

داستان این  فیلم درام اجتماعی در یک دبیرستان می گذرد که مادری (میترا حجار) برای دیدن فرزندش به مدرسه مراجعه می کند و توسط مدیر(ابوالفضل پورعرب)و ناظم مدرسه(علی اوجی ) و اکتشاف بعمل می آید که پسر این مادر در مدرسه نیست و به موازات جستجوی پسر ؛ اتفاقات جالب و دیدنی در مدرسه بوجود می آید که برای مخاطب قابل توجه و دیدنی است. درخلاصه: قصه این فیلم که منتشر شده است، داستان راز آلود زنی را روایت می‌کند که در جامعه امروز ایران در جستجوی گمشده‌اش است، اما در هر مقطع از این جستجو با واقعیت‌هایی روبرو می‌شود که در یافتن گمشده‌اش مصمم‌تر می‌شود در نهایت در می‌یابد که غیبت گمشده‌اش موجه و حاصل این جستجوها یافتن خودش بوده است.. ،

فیلم «غیبت موجّه» با وجود گذشت زمان تولیدش، هنوز می‌تواند درونمایه یی قابل اعتنا داشته باشد؛ به ویژه که به نظرم حتی با وجود این تاخیر چند ساله نیز مضمون و درونمایه ی اثر، کهنه و تکراری به نظر نمی رسد.اما پرسش اصلی این است که آیا فیلم  به خوبی توانسته است در بیان این درونمایه، انسجام و یکپارچگی مضمونی خود را  حفظ کند؟ در نگاه نخست، غیبت موجّه کوششی‌ست برای خلقِ تعلیقی روان‌شناسانه در دل یک فضای بسته و بُحران‌زده. هنرستانی که در اصل باید جایگاه نظم، تربیت وآموزش و یادگیری باشد، در این فیلم به مکانی پُر راز و رمز و آلوده  به فساد و گندیدگی بدل می‌شود. استعاره‌ی گرفتگی چاه فاضلاب و پراکنده شدن بوی بد و آزاردهنده در فضای هنرستان، نه‌تنها کارکردی تماتیک دارد، بلکه گویی بر روان و رفتار ساکنان این فضا نیز سایه افکنده است:“آقای پگاه” مدیر هنرستان (با بازی ابوالفضل پورعرب) درگیر معاملاتی مشکوک برای فروش بخشی از ملک است. سرایدار و پیشخدمت هنرستان ( با بازی حسن زارعی)  و دخترش، دور از چشم همه، فضاهایی ازهنرستان را پنهانی به چند دختر دانشجوی بی جا شده -به دلیل اوج گیری کرونا و تعطیلی خوابگاه دانشگاه- اجاره داده‌اند و مهم‌تر از همه، دانش‌آموزان -به‌ عنوان ساکنان واقعی این محیط آموزشی- به راستی غایب‌اند. در میانه‌ی این آشفتگی ها، زنی( با بازی میترا حجّار) ایستاده که ادعا می‌کند پسرش پس از امتحان به خانه بازنگشته است. اما همان‌گونه که رفته رفته در می یابیم، او نه مادر بی‌قرار، بلکه زنی‌ست که بی خبر از همه، رابطه یی پنهانی و ناسالم را با یک نوجوان شکل داده و حالا به‌دنبال حفظ نفوذ خود بر ذهن و روان اوست. تصویری از زنی تنها، سردرگم و متوهّم که از «مادرانگی» نقاب می‌سازد تا بتواند به شخصیت نوجوان «شکل» بدهد و به گمانِ خود  بر لوح سفید وجود بی آلایش او خط دلخواه خودش را بنویسد. گره‌گشایی پایانی فیلم، هرچند تکان دهنده است، اما فیلم در شکل بخشیدن به این گره، از انسجام روایی لازم – از دیدگاه داستان پردازی-  برخوردار نیست. همچنین برخی از  شخصیت های فیلم و درد و داغ هایی که دارند نیز- با توجه به شناخت کمِ تماشاگر فیلم ازآن ها – در حد تیپ هایی کلیشه یی تا پایان فیلم ، همچنان ناشناخته باقی می مانند. حضور کوتاه پدرهنرآموزگمشده (با بازی سام نوری) و نشناختنِ زن از سوی او در حیاط هنرستان، باید نقطه‌ی اوج درهم شکستنِ توهّم زن باشد؛ اما از آن‌جا که بسترهای احساسی و روان‌شناختی این تعلیق به‌درستی پرداخته نشده‌اند، این لحظه ی مهم، تأثیر مورد انتظار را ندارد. افزون بر این، فیلم درگیر خُرده‌پیرنگ‌هایی‌ست که به تنه ی اصلی داستان فیلم پیوند زده نمی شود و بی‌سرانجام رها می‌شود: سرنوشت ملک هنرستان، ماجرای اجاره‌ی پنهانی اتاق‌ها، نقش دانشجویان دختر و ناکامی کارگران در بازکردن مشکل گرفتگی چاه فاضلاب و گرفتاری های فردی و خانوادگی ناظم و معلم  که همگی در حدّ اشاره یی گذرا باقی می‌مانند؛ نشانه‌هایی از نوعی نارسایی در نگارش فیلمنامه یا شاید عدم موفقیت در پیوند برخی از مضمون های فرعی با داستان اصلی به حساب می آیند. نام هنرستان (آزادی) در تضاد کامل با وضعیت فعلی مکانی است که  ازلحظه ی آغاز فیلم دریک نمای تعقیبی یا دنبال کننده (Following Shot)  به همراه زن اصلی فیلم  وارد آن می شویم، هنرستانی ست که به ظاهر محل آموزش و پرورش است، اما در واقع به پناهگاهی برای طمع، فساد، سوءاستفاده و ناکارآمدی بَدَل شده است. موقعیت مکانی هنرستان در انتهای کوچه‌یی بُن‌بست ، می تواند تمثیلی از رسیدن به یک  بُن‌بست تاریخی و اخلاقی و سرآغاز ویرانی های بیش تر باشد.در بُن بستی که راهی برای برون‌رفت از آن دیده نمی شود. جایی که در آن بسیاری از آدم ها ، با توجیه گرفتار بودن وافتادن در گردابِ شرایط دشوار زندگی، در پی برداشتن سهمی از این هنرستان رو به ویرانی، برای خود هستند: کارگران مهاجر افغان به کاشی‌های قدیمیِ لعاب‌دار( نماد تاریخ کهن یک سرزمین ) پنهان شده در زیر سقف شیروانی چشم دوخته‌اند،سرایدار در تدارک اجاره دادن فضاهای متروکه‌ی هنرستان است  و مدیرهنرستان نیز که باید پاسدار و حافظ  ارزش‌های این نهاد باشد، در اندیشه‌ی معامله یی سودآور است. در چنین فضایی، زنِ جوینده‌ی پسرِناپدید شده، شاید نمادی‌ست از کسانی که می‌خواهند نسل تازه یی را از نو بسازند؛اما نه با مِهرورزی وپندار نیک و تربیت درست، بلکه با سُلطه و تحمیل خواست خود! پسر نوجوان، که هرگز او را نمی‌بینیم، شاید همان «نسل خاموش» باشد که مورد منازعه‌ی این بحران‌ها و تناقض‌هاست؛ نسلی که همه درباره‌اش تصمیم می‌گیرند اما خودش غایب است. فیلم «غیبت موجه» اگرچه در روایت و پرداخت برخی شخصیت‌ها دچار گسست‌هایی‌ست و پایان‌بندی‌اش نیز چندان قانع‌کننده از آب درنمی‌آید، اما در لایه‌های زیرین، حامل پیام‌هایی نمادین و روشنگرانه‌ست که می‌تواند به راستی تامّل برانگیز باشد. هنرستانِ در حال فروپاشی، شاید پژواکی‌ست از ساختارهایی که روزی قرار بود «آگاهی» و «آزادی» بسازند، اما امروز در گیر و دار فساد، نادرستی و بی‌هویتی، تنها بوی ناخوش و گندیدگی بر جای گذاشته‌اند. فیلم «غیبت موجّه» با وجود برخی کمداشت ها، نشانگر سعی و تلاش کارگران برای نزدیک شدن به بازنمایی دشواری های فرهنگی – اجتماعی جامعه ی روزگار ماست و با توجه به این که فیلم در رده ی فیلم های اجتماعی جای می گیرد، چنین رویکردی جای سپاس و قدردانی دارد.

عباس رافعی در این فیلم سینمایی از تعلیق هیچکاکی استفاده کرده است که بیننده را تا پایان فیلم به همراه خود می برد و مخاطب اتفاقاتی را کنار این تعلیق مشاهده می کند و همچنان منتظر نتیجه ی جستجو مادر هستند که بالاخره پسر این مادر کجاست و جه حادثه ای برای وی رخ داده است. در این بین مدیر و همکارانش در صدد حل رفع فاضلاب چاه مدرسه هستند. عباس رافعی بجز نتیجه فیلم که موضوعی اجتماعی و خانوادگی دارد، با تیزهوشی، نگاهی سیاسی هم داشته؛ او مدرسه را به عنوان یک کشور و مدیر و همکارانش را اعضای هیات دولت قرار داده است! به عنوان مثال، گرفتن چاه فاضلاب که توسط دو نفر چاه باز کن که سه مرتبه فنر زدند و نتوانستند چاه را باز کنند، نشان از بی تخصصی آن هاست و یعنی در کشور و مسئولین، بسیاری از افراد بی تخصص هستند، که مشغول کارند و به هیچ هدفی نمی رسند و تخصص های آن ها، با پستشان همخوانی ندارد.. و جالب تر اینکه عباس رافعی در سال ۹۹ در این فیلم اشاره به ورود افغانی های غیر مجاز داشته است که برای کار به کشور آمده اند و آن ها(افاغنه) می گویند که کل چاهای ایران را ما افغان ها کنده ایم! از  اینکه آنقدر فاضلاب کندند که خودشان متخصص می دانند و جای ایرانیان را گرفته اند و دوم اینکه غیر مجاز وارد کشور شده‌اند و توسط سرایدار مدرسه به آن ها پناه داده و اجاره از محل بیت المال دریافت می کند، به عبارتی سواستفاده می کند و حتی دختر سرایدار نیز شب ها به دختران در مدرسه اتاق اجاره می دهد! مدیر مدرسه به امیررضا دلاوری برای پرداخت مهریه از بودجه مدرسه به او قرض می دهد؛ دقیقا اتفاقاتی که در دولت و مسئولین وجود دارد؛ و از مسئولیتشان به نفع خودشان بهره می برند و مردم در مرحله بعد قرار دارند. که اینجا بجای توجه ویژه به مادر، که پسرش را پیدا کنند، به دنبال حل حواشی و رفع مشکلات خودشان هستند. وقتی عباس رافعی در سال ۹۹ به مسئولین هشدار می دهد که از خواب غفلت بیدار شوید و جلوی ورود افغان های غیر مجاز بگیرید، متاسفانه این فیلم توقیف می شود و این‌ پیام  فیلم بایکوت می ماند. تا امسال که ۱۴۰۴، دولتیان تازه از خواب غفلت بیدار شده و کلیه افغان های غیر مجاز را اخراج می کنند. توقیف فیلم نه بخاطر وجود اتفاقات منفی در مدرسه و زیر سوال بردن آموزش و پرورش، بلکه بخاطر نقد دولت است! و بیشتر بخاطر انتهای داستان که تعلیق به پایان می رسد و با ورود سام نوری که پدر پسر گمشده می باشد مشخص می شود که....

نام فیلم ” غیبت موجه ” برگرفت از همین غیبت و نبود پسر در مدرسه سرچشمه گرفته است. این اتفاقات در جامعه فراوان است و اینکه عباس رافعی تلاش کرده که این فیلم بعد از چهارسال اکران شود قابل تقدیر است امیدوارم مسؤلین سنجیده عمل کنند و باعث اجحاف حق  هنرمندان  و تهیه کنندگان نشوند. این موضوع توقیف باعث کنجکاوی مخاطبان است که بیشترین تماشاچی به خود جذب خواهد کرد.

بررسی فیلم

در معرفي اولیه فیلم «غیبت موجه» با لاگ‌لاینی روبرو می‌شویم که نوید اثری رازآلود، چندلایه و درگیر با مفاهیم اگزیستانسیال را می‌دهد: زنی در جست‌وجوی گمشده‌ای، که در هر گام به خود نزدیک‌تر می‌شود؛ مسیری همچون سیمرغ‌جویان منطق‌الطیر که در نهایت درمی‌یابند گمشده‌شان خودِ آنان است.  فیلم در لایه اول، مدعی نوعی واقع‌گرایی اجتماعی است. نشانه‌هایی چون بوی چاه فاضلاب، آدم‌های بی‌پناه، مدیر بی‌کفایت، هنرستانی با نام اغراق‌شده «آزادی» و شخصیتی به نام «پاکدامن» در ترکیبی گل‌درشت می‌کوشند ساختاری نمادین ایجاد کنند. 

یکی از نقاط قوت غیبت موجه، حضور بازیگران مطرح و باتجربه است. در این فیلم، چهره‌هایی چون ابوالفضل پورعرب، میترا حجار، امیررضا دلاوری، علی اوجی، حسن زارعی، سلام نوری، مهری آل آقا، امیر شریعت، مسعود رضایی، آیسان کرمی، سعید درآینده و مهدی شریفی نقش‌آفرینی می‌کنند. ترکیب بازیگران قدیمی و استعدادهای جدید، باعث شده بازی‌ها بسیار باورپذیر و تاثیرگذار باشند. بازی میترا حجار در نقش زن مرموز، واقعاً تماشایی و متفاوت است. هر لحظه حس می شد راز جدیدی در راه است!

انتخاب مدرسه پسرانه به عنوان لوکیشن اصلی، یکی از نکات خلاقانه فیلم است. این فضا، علاوه بر ایجاد حس نوستالژی، بستری مناسب برای نمایش روابط پنهان و چالش‌های اخلاقی فراهم می‌کند. در سینمای ایران، کمتر پیش آمده که چنین فضایی به این شکل جدی و عمیق به تصویر کشیده شود. مدرسه، جایی است که شخصیت‌ها مجبور می‌شوند با گذشته و رازهای خود روبه‌رو شوند. در سال‌های اخیر، فیلم‌ها و سریال‌هایی با محوریت راز، تعلیق و روابط انسانی محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند. برای مثال، سریال‌هایی مثل «شغال» یا فیلم‌هایی چون «ابد و یک روز» و «جدایی نادر از سیمین» نیز به لایه‌های پنهان جامعه پرداخته‌اند. اما غیبت موجه با تمرکز بر فضای مدرسه و روابط غیرمتعارف، روایتی متفاوت و جسورانه ارائه می‌دهد.

توقیف فیلم غیبت موجه

اجتماعی و پرداختن به روابط غیرمتعارف، دلیل اصلی این تاخیر بوده است. در فضای مجازی، کاربران بارها درباره چرایی عدم اکران فیلم بحث کردند و حتی برخی رسانه‌ها از سانسور یا اصلاحیه‌های گسترده خبر دادند. اجحافی که در حق این فیلم شده، چهار سال قرار گرفتن در محاق بوده و الان هم که در کنار فیلم‌های پرزرق‌ و برق اکران شده به حاشیه رانده می‌شود. فیلم «غیبت موجه» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی عباس رافعی سال ۱۳۹۹ در تهران ساخته شد. این فیلم در سال‌های گذشته مجوز اکران نمی‌گرفت و سازنده‌اش مشکل آن را تعبیرهایی سیاسی از فیلم عنوان کرده بود. این در حالی است که رافعی تاکید داشت، «داستان «غیبت موجه» در مدرسه‌ای در دوران کرونا می‌گذرد و فضای روز ایران را نشان می‌دهد؛ یعنی فضایی که کرونا باعث شد بسیاری از زیبایی‌ها و زشتی‌ها جامعه نمایان شود و اگرچه کمی زبان طنز هم در روایت داستان به کار رفته، اما فیلم دچار سوءتعبیر شده است.» حالا پس از حدود پنج سال فیلم به اکران عمومی در آمده و اگرچه هفته ها از شروع اکرانش گذشته، در بسیاری از سینماها فقط یک سانس دراختیار دارد.

عباس رافعی درباره توقیف این فیلم معتقد است: اگر «غیبت موجه» چهار سال قبل اکران شده بود، فضایی که در آن زمان وجود داشت برای مردم ملموس‌تر بود اما الان احساس می‌کنم گذشت زمان باعث شده شرایط جور دیگری رقم بخورد. او افزود: من این فیلم را به عنوان واکنشی نسبت به شرایط آشفته چهار سال قبل ساختم و فیلمی نبود که داستان ازلی ابدی داشته باشد که در تمام دوران کار کند. درواقع فیلم واکنشی بود به اوضاع و احوالی که خودمان در آن زندگی می‌کردیم. البته پس از گذشت چهار سال توقع داشتم با توجه به فیلم‌های پر زرق و برقی که الان تولید می‌شوند، فیلم کمی به حاشیه برود اما فکر نمی‌کردم چنین شرایطی به وجود آید. رافعی درباره اینکه برای بسیاری از فیلم‌های توقیفی این اتفاق افتاده، گفت: من چند روز قبل یک نمایش خصوصی برای این فیلم داشتم و آنجا خیلی‌ها می‌پرسیدند مشکل این فیلم چه بود که توقیف شد!

اصلاحیه های فیلم غیبت موجه

رافعی با اشاره به اصلاحیه‌هایی که به فیلم وارد شده، یکی دیگر از دلایل مهجور ماندن «غیبت موجه» را حضور کمرنگ بازیگران در تبلیغات دانست و افزود: بازیگران همیشه می‌توانند در دیده شدن فیلم اثرگذار باشند. این روزها دنیای تبلیغات و حضور بازیگران در فضای مجازی و تبلیغاتی فیلم‌ها خیلی موثر است ولی بازیگران فیلم من حضور پررنگی در فضای مجازی ندارند و خانم حجار هم که اصلا در این فضا نیستند؛ به همین دلیل از چند جنبه با ضرر مواجه شدیم. با این حال پس از اکران سینما برای عرضه فیلم به شیوه‌های دیگر نیز حتما رجوع می‌کنیم.

عوامل فیلم غیبت موجه

ابوالفضل پورعرب، میترا حجار، امیر رضا دلاوری، حسن زارعی، علی اوجی و سام نوری از بازیگران غیبت موجه هستند.

  • نویسندگان: منیژه صالح پناه - عباس رافعی
  • مدیر فیلم‌برداری: سعید براتی
  • مدیر صدابرداری: مهدی ابراهیم زاده
  • طراح صحنه: محمدرضا میرزامحمدی
  • طراح لباس: پردیس رافعی
  • طراح گریم: مهرداد قلی پور
  • مدیران تولید: مهدی نریمانی – احمد رضایی
  • موسیقی: سیاوش امامی
  • تدوین: مسعود فرجامی
  • صداگذاری: حسین ابوالصدق
  • تهیه کننده و کارگردان: عباس رافعی

تحلیل ساختار فیلم

نمادگرایی عمیق

  • مدرسه "آزادی"

    نماد کشوری که ادعای آزادی دارد اما در بن‌بست گرفتار شده
  • چاه فاضلاب گرفته

    استعاره از سیستم فاسد و راکد
  • کارگران افغان

    اشاره به بحران مهاجرت و جایگزینی نیروهای متخصص
  • پسر غایب

    نماد نسل گمشده‌ای که قربانی تصمیمات دیگران شده

نقاط قوت فیلم

  • بازی درخشان میترا حجار در نقش زن مرموز
  • فضاسازی مستحکم و قابل لمس
  • نمادگرایی هوشمندانه در جزئیات
  • نگاه جسورانه به مسائل اجتماعی

نقاط ضعف

  • گسست در روایت برخی زیرپیرنگ‌ها
  • پرداخت ناقص برخی شخصیت‌ها
  • پایان‌بندی نسبتاً ضعیف

بررسی دلایل توقیف ۴ ساله

مسائل اصلی

  • اشاره مستقیم به فساد در نهادهای آموزشی
  • نقد سیاست‌های مهاجرتی
  • نقد مسئولان
  • پرداخت به روابط غیرمتعارف

جمع‌بندی نهایی

"غیبت موجه" اگرچه فیلم کاملی نیست، اما اثری شجاعانه و ضروری برای سینمای ایران محسوب می‌شود. رافعی توانسته با بودجه محدود، فیلمی با عمق مفهومی بالا خلق کند که مدت‌ها پس از تماشا، ذهن بیننده را درگیر خود نگه می‌دارد. این فیلم نمایشیست بر این که سینمای ایران هنوز هم می‌تواند با کمترین امکانات، بزرگترین حرف‌ها را بزند. تنها آرزویی که می‌ماند این است که چنین آثاری در زمان مناسب خود اکران شوند تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند.

https://www.asianewsiran.com/u/hoE
اخبار مرتبط
فیلم سینمایی «مرجان» به کارگردانی میلاد بنی طبا، با نگاهی جامعه‌شناختی به بررسی خشونت پنهان علیه زنان و مسئله ازدواج اجباری می‌پردازد. این فیلم که متأثر از ماجرای رومینا اشرفی است، با روایتی معمایی مخاطب را با تراژدی زیست زنانه در بستر سنت‌های معیوب آشنا می‌کند.
فیلم «آدم‌فروش» به کارگردانی محمود کلاری با بازی علی شادمان و رایان سرلک، در جشنواره فجر خوش درخشید، اما نقدها حاکی از غلبه تصویر بر محتوا و روایت کم‌عمق داستان است. در این مطلب به بررسی فنی و نقد و بررسی فیلم و بازیگران می پردازیم.
«سینما متروپل» اثر جدید محمدعلی باشه‌آهنگر، پس از سه سال انتظار، نهایتا اکران عمومی شد. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر خوش درخشید، روایتی از مقاومت فرهنگی در دل جنگ آبادان را به تصویر می‌کشد. در این مقاله، به نقد و بررسی و تحلیل جامع «سینما متروپل» می‌پردازیم و جنبه‌های مختلف آن از جمله داستان، شخصیت‌پردازی، نمادگرایی و تأثیر آن بر سینمای ایران را بررسی می‌کنیم.
فیلم سینمایی «ناجورها» به کارگردانی حسین فرحبخش و با بازی پژمان جمشیدی و محسن کیایی، که با ادعای ساخت کمدی‌پربکس‌آفیسی اکران شده، به نظر می‌رسد در جذب رضایت مخاطبان ناکام مانده و با انتقادات تندی از سوی منتقدان به دلیل داستان ضعیف، شوخی‌های تکراری و شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای مواجه شده است.
فیلم "اتاقک گلی" ساخته محمد عسگری، که ترکیبی از درام عاشقانه و فیلم جنگی در بستر عملیات مرصاد است، با نقدهای متفاوتی درباره بلاتکلیفی روایی و شخصیت‌پردازی ضعیف مواجه است. اتاقک گلی داستان پیچیده‌ای را روایت می‌کند؛ داستانی که میان ژانر عاشقانه و جنگی در نوسان است اما در نهایت به گفته بسیاری از منتقدان، در بلاتکلیفی روایی گرفتار شده است. فیلم با وجود داشتن لحظات قوی، نتوانسته است میان این دو ژانر مختلف پیوند مناسبی برقرار کند.
فیلم سینمایی «جزایر قناری» به کارگردانی عادل معصومیان و با بازی ستاره‌هایی مانند پژمان جمشیدی و بیژن بنفشه‌خواه، که با ادعای ارائه یک کمدی مافیایی پرطنز به سینماها آمد، نه تنها نتوانست مخاطب را بخنداند، بلکه با نقدهای بسیار منفی و ضعف شدید در فیلمنامه و روایت مواجه شده است. این اثر را می‌توان یکی از شکست‌های بزرگ کمدی ایران در سال 1404 دانست.
پس از هفت سال انتظار، "آنجا، همان ساعت" سیروس الوند بالاخره اکران شد؛ اما این ملودرام اجتماعی با شخصیت‌های تخت و قصه‌ای پیش‌بینی‌پذیر، نتوانست وعده یک اثر ماندگار را عملی کند. آیا این فیلم، نقطه ضعف دیگری در کارنامه اخیر الوند است؟
«پارتی» سامان مقدم، فیلمی که در سال ۱۳۷۹ با پرداخت به مسائل سیاسی جنجال به پا کرد، امروز پس از دو دهه بیشتر از یک اثر جسورانه، سندی است بر محدودیت‌های هنرمندان آن دوران. در این مطلب به نقد و بررسی این فیلم می پردازیم.
مرد عینکی" جدیدترین ساخته تیم "فسیل" با بازی بهرام افشاری و کارگردانی کریم امینی این روزها روی پرده سینماهاست. اما برخلاف انتظارات، این فیلم نه کمدی موفقی است و نه اکشن جذابی. تحلیل ما نشان می‌دهد این اثر بیشتر شبیه کلیپی بلند است تا یک فیلم سینمایی حرفه‌ای.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید