آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در سکونت سالنهای وین، جایی که روزی مذاکرات هستهای با طعم امضاء به پایان میرسید، این بار صدای رایگیری دیگری طنینانداز شد. صدایی که نه توافق که هشدار بود. شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با برگهریزی جدیدی، توپ را بار دیگر به زمین ایران انداخت. قطعنامهای که سه کلمه کلیدی دارد: "بدون تأخیر". اما این "تأخیر" از کجا آغاز شد؟ از فردای آن روزهایی که سایه موشکها بر فراز فردو و نطنز سنگینی کرد. وقتی تأسیسات هستهای ایران نه در میز مذاکره، که در میدان جنگ هدف قرار گرفت. از آن روز تا امروز، دوربینهای بازرسان آژانس خاموش ماندهاند. درهای سایتهای آسیبدیده بسته است و پرسشهایی بزرگ درباره سرنوشت صدها کیلوگرم اورانیوم غنیشده بیپاسخ مانده است. در این سو، آژانس با نگرانی میپرسد: ۴۴۱ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی کجا رفته؟ آیا واقعاً غنیسازی متوقف شده یا این تنها پردهای است برای پنهان کردن حقایقی دیگر؟ در سوی دیگر، دیپلماتهای ایرانی با عصبانیت پاسخ میدهند: چگونه میتوان بازرسان را به مکانی آورد که هنوز آثار جنگ بر پیکره آن نمایان است؟ چگونه میتوان از شفافیت سخن گفت وقتی دشمن آشکارا تأسیسات ما را بمباران میکند؟
این جدال، امروز در قالب یک قطعنامه بینالمللی خودنمایی میکند. قطعنامهای که با ۱۹ رای موافق تصویب شد، اما سه قدرت بزرگ به آن "نه" گفتند و ۱۲ کشور در برابر آن سکوت اختیار کردند. اکنون بار دیگر پرونده هستهای ایران در کانون توجه جهانی قرار گرفته است. این بار نه حول میز مذاکره، بلکه در میدان رویارویی دوباره قدرتها. کارتی که نتیجه آن میتواند بازی را برای همیشه تغییر دهد.
ابعاد فنی قطعنامه و تاکید بر اورانیوم ۶۰ درصدی
قطعنامه جدید آژانس بر دو درخواست اصلی متمرکز است: ارائه "بدون تأخیر" اطلاعات درباره ذخایر اورانیوم غنیشده و دسترسی به سایتهای هستهای آسیبدیده. این درخواستها در شرایطی مطرح میشود که آژانس از سرنوشت ۴۴۱ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی ایران اظهار بیاطلاعی کرده است. از دیدگاه فنی، اورانیوم ۶۰ درصدی از مرز غنیسازی مصارف غیرنظامی فراتر رفته و به سطوح نظامی نزدیک میشود. آژانس بارها این سطح از غنیسازی را "بیتوجیه" و "منبع نگرانی جدی" خوانده است. عدم دسترسی به این ذخایر، توان نظارتی آژانس را به شدت تضعیف میکند. پس از حملات به تاسیسات، ایران دسترسی بازرسان را محدود کرده و ادعا کرده که غنیسازی به دلیل آسیبهای وارده عملاً متوقف شده است. اما این ادعا از نظر آژانس بدون امکان راستیآزمایی میدانی قابل تایید نیست.
بازی قدرت در شورای حکام و ائتلافسازیها
نتایج رایگیری به خوبی شکافهای ژئوپلیتیک در پرونده هستهای ایران را نشان میدهد: ۱۹ رای موافق در مقابل ۳ رای مخالف (روسیه، چین، نیجر) و ۱۲ رای ممتنع. این آرایش نشان میدهد که اگرچه غرب توانسته اکثریت را کسب کند، اما این اکثریت قاطع نیست. ۱۲ رای ممتنع از کشورهای غیرمتعهد نشان میدهد که بسیاری از اعضا ترجیح دادهاند در این کشمکش قدرتهای بزرگ موضع واضحی نگیرند. این امر میتواند همزمان هم فرصت و هم تهدیدی برای دیپلماسی ایران باشد. بیانیه هشت کشور در حمایت از ایران نیز نشان از توانایی دیپلماسی تهران در حفظ حامیان بینالمللی دارد. این ائتلاف اگرچه از نظر تعداد محدود است، اما از نظر سیاسی و به ویژه با حضور قدرتهایی مانند روسیه و چین، دارای وزن است.
پیامدهای حقوقی بینالمللی قطعنامه
این قطعنامه هرچند فاقد ضمانت اجرای مستقیم است، اما از چند جهت دارای اهمیت حقوقی است:
- اولاً سندیتی بینالمللی به ادعاهای آژانس میبخشد و موضع این نهاد را در مذاکرات آتی تقویت میکند.
- ثانیاً، میتواند مقدمهای برای ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل باشد. اگر ایران به درخواستهای آژانس پاسخ ندهد، غرب میتواند از این قطعنامه به عنوان سندی برای فشار بیشتر در شورای امنیت استفاده کند.
- ثالثاً، این قطعنامه ماموریت نظارتی آژانس را تمدید و تقویت میکند. این بدان معناست که حتی بدون همکاری کامل ایران، آژانس خود را موظف میداند به نظارت و گزارشدهی درباره برنامه هستهای ایران ادامه دهد.
تاثیر حملات بر معادلات امنیتی و نظارتی
قطعنامه صراحتاً به حملات به تاسیسات هستهای ایران اشاره کرده و پنج ماه پس از این حملات را زمان کافی برای بازیابی توان نظارتی دانسته است. این اشاره از دو جهت حائز اهمیت است. از یک سو، آژانس با این کار حملات را به عنوان واقعیتی میپذیرد که معادلات نظارتی را تغییر داده است. از سوی دیگر، این سوال را مطرح میکند که آیا محدودیتهای دسترسی ایران صرفاً بهانهای برای پنهانکاری است یا واقعاً ناشی از آسیبهای فنی است.
از دیدگاه امنیتی، ایران بین دو فشار مانده: از یک سو نیاز به شفافیت برای کاهش فشار بینالمللی،
و از سوی دیگر تمایل به پنهانکاری برای محافظت از اطلاعات امنیتی تاسیسات آسیبدیده.
چشمانداز مذاکرات و سناریوهای پیشرو
در کوتاهمدت، ایران با چند گزینه روبهروست: همکاری محدود با آژانس برای کاهش فشار، ادامه رویکرد فعلی و تحمل فشار بیشتر، یا تشدید موضع و خروج بیشتر از پروتکلهای نظارتی. احتمال بازگشت به مذاکرات برجامی در کوتاهمدت بسیار کم به نظر میرسد. فضای سیاسی در آمریکا و همچنین تنشهای منطقهای، امکان احیای سریع برجام را منتفی کرده است. سناریوی محتملتر، تداوم بنبست فعلی با تشدید تدریجی فشارها از سوی غرب و مقاومت ایران با حمایت متحدانش است. در این میان، نقش کشورهای ممتنع در شورای حکام میتواند به عنوان عامل تعادلبخش عمل کند.