آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
موج تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا، این بار استان پهناور سیستان و بلوچستان را نیز درنوردید. تصمیمی که نشان میدهد پدیده ریزگردها و آلودگی هوا دیگر تنها مختص کلانشهرها یا مناطق مرکزی نیست، بلکه دامن استانهای جنوب شرقی کشور را نیز گرفته است. بر اساس اعلام رسمی ستاد مدیریت بحران سیستان و بلوچستان، برای روز چهارشنبه دوازدهم آذرماه، محدودیتهای آموزشی جدیدی در سطح استان اعمال خواهد شد. این تصمیم به صورت منطقهای و با در نظر گرفتن شدت آلودگی در نقاط مختلف گرفته شده است. در منطقه سیستان (شامل شهرستانهایی مانند زابل، زهک، هیرمند و ...)، وضعیت به حدی حساس است که تمامی مقاطع تحصیلی بدون استثنا به صورت غیرحضوری اعلام شدهاند. این نشاندهنده شدت آلودگی و تهدید آن برای تمامی گروههای سنی دانشآموزی در این منطقه است.
در مرکز استان، شهر زاهدان، تصمیم مقطعیتر و با تمرکز بر گروههای آسیبپذیرتر گرفته شده است. بر این اساس، تنها مقاطع پیشدبستانی و ابتدایی در این شهر غیرحضوری اعلام شدهاند. این تفکیک منطقی نشان میدهد که ستاد بحران استان با دقت بیشتری به دادههای کیفیت هوا نگاه میکند. کودکان پیشدبستانی و دبستانی به دلیل سیستم تنفسی در حال رشد، آسیبپذیرترین قشر در برابر ریزگردها و آلایندهها هستند. این تصمیم، ادامهدهنده روندی است که از روزهای گذشته در استانهای دیگر مانند کهگیلویه و بویراحمد آغاز شده و نشان از یک چالش زیستمحیطی گسترده و همزمان در کشور دارد. پدیدهای که احتمالاً ریشه در کاهش بارندگی، خشکسالی و وزش بادهای موسمی دارد. تعطیلی مدارس، اگرچه یک راهکار ضروری و فوری برای حفظ سلامت است، اما راه حل ریشهای برای معضل ریزگردها نیست. این اقدام بار دیگر لزوم پرداختن جدی به مقابله با بیابانزایی، احیای تالابها و کانونهای گرد و غبار را فریاد میزند. در ادامه، ابعاد این تصمیم در استان سیستان و بلوچستان و تفاوت آن با دیگر مناطق تحلیل خواهد شد.
تحلیل جغرافیایی و تفکیک منطقی بین سیستان و زاهدان
سیستان و بلوچستان استان وسیعی با دو منطقه آب و هوایی متمایز است: منطقه سیستان در شمال، متأثر از دریاچه خشکیده هامون و کانونهای شدید گرد و غبار، و منطقه بلوچستان (با مرکزیت زاهدان) در جنوب. تصمیم ستاد بحران به درستی این تفاوت را در نظر گرفته است. در سیستان که منشأ داخلی و خارجی ریزگردها بسیار فعال است و هوا به طور دائم در وضعیت خطرناک یا بسیار ناسالم قرار دارد، تعطیلی تمام مقاطع ضروری است. در زاهدان که ممکن است آلودگی با منشأ محلی یا انتقالی شدت کمتری داشته باشد، تنها آسیبپذیرترین گروه (کودکان خردسال) هدف قرار گرفتهاند. این نشان از مدیریت ریسک مبتنی بر داده و نه یک تصمیم کلی و یکسان دارد.
ریشهیابی آلودگی در سیستان؛ فاجعه زیستمحیطی هامون
منطقه سیستان یکی از کانونهای بحرانی گرد و غبار در جهان است. خشک شدن دریاچه بینالمللی هامون (به دلیل کاهش حقابه از هیرمند، خشکسالی و سوءمدیریت) بستر عظیمی از رسوبات ریز را عریان کرده است. با هر وزش بادهای ۱۲۰ روزه (که نامش از مدت وزش آن گرفته)، هزاران تن خاک به هوا بلند میشود. این یک فاجعه زیستمحیطی انسانی است که سلامت صدها هزار نفر را به طور دائم تهدید میکند. تعطیلی مدارس تنها یک کاهش موقت مواجهه است، در حالی که مردم مجبور به زندگی در این شرایط هستند. راه حل واقعی، احیای هامون از طریق تفاهم با افغانستان و مدیریت داخلی آب است.
تأثیر بر عدالت آموزشی و چالش مدارس محروم
سیستان و بلوچستان از محرومترین مناطق آموزشی کشور است. زیرساختهایی مانند اینترنت پرسرعت، وسایل الکترونیکی و حتی برق پایدار در بسیاری از روستاها وجود ندارد. تعطیلی مکرر مدارس به دلیل گرد و غبار (که در سیستان پدیدهای تقریباً همیشگی در فصولی از سال است)، به معنای از دست دادن ساعات آموزشی ارزشمند برای دانشآموزانی است که همین حالا نیز با شکاف آموزشی عمیقی نسبت به میانگین کشور روبرو هستند. این موضوع شکاف آموزشی ملی را عمیقتر میکند. لازم است آموزش و پرورش برای این مناطق بستههای آموزشی خودآموز آفلاین و برنامههای جبرانی در روزهای با هوای مناسب تدوین کند.
اقدامات حمایتی فراتر از تعطیلی مدارس
تعطیلی مدارس باید بخشی از یک بسته اقدام جامع باشد. آیا به خانوادهها به ویژه در روستاهای سیستان، درباره روشهای حفاظت فردی (مانند استفاده از ماسکهای مناسب، ماندن در خانه، پوشاندن منابع آب و غذا) آموزش داده میشود؟ آیا مراکز درمانی برای پذیرش احتمالی بیماران تنفسی آمادهاند؟ آیا به ادارات توصیه شده تا فعالیتهای خارج از ساختمان را محدود کنند؟ تمرکز صرف بر مدارس، کافی نیست. ستاد بحران باید همزمان با اعلام تعطیلی، دستورالعملهای سلامت عمومی را برای همه ساکنان مناطق آلوده، به ویژه گروههای حساس (سالمندان، بیماران، زنان باردار) منتشر کند.
ضرورت راهکارهای بلندمدت ملی و بینالمللی
مقابله با ریزگردهای سیستان، فراتر از توان یک استانداری است و نیازمند اقدام ملی و حتی بینالمللی است. در سطح ملی، باید طرحهای بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان در اطراف هامون با سرعت و بودجه کافی اجرا شود. در سطح بینالمللی، دیپلماسی آب با افغانستان برای احیای حقابه هامون از رود هیرمند باید در اولویت دیپلماسی دولت قرار گیرد. بدون این اقدامات زیربنایی، تعطیلی مدارس هر ساله و با شدت بیشتر تکرار خواهد شد و علاوه بر آسیب سلامت، باعث کوچ اجباری ساکنان و تخریب کامل زیستبوم منطقه خواهد شد. این پرونده، آزمونی برای اراده ملی در حل یک بحران فرامنطقهای است.