آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
منطقه غرب آسیا بار دیگر شاهد جابهجاییهای نظامی و تغییر محاسبات امنیتی است. این بار، مرز نسبتاً آرام اسرائیل و اردن به کانون توجه و نگرانی تبدیل شده است. بر اساس گزارش سایت اسرائیلی واینت، ارتش این کشور در حال تقویت قابل توجه حضور خود در مرز شرقی با پادشاهی اردن است. این تحرکات نظامی در پاسخ به ارزیابی جدیدی صورت میگیرد که بر اساس آن، تهدید گروههای نیابتی مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران، به ویژه حوثیهای یمن و گروههای مسلح عراقی، از مسیر اردن علیه اسرائیل افزایش یافته است. مرزی که برای دههها آرام و غیرحساس تلقی میشد، اکنون در کانون محاسبات امنیتی تلآویو قرار گرفته است. به نوشته واینت، ارتش اسرائیل در حال «اشغال دوباره پاسگاههای قدیمی»، «استقرار نیروها» و همچنین «تشکیل پنج تیپ ذخیره داوطلب از اسرائیلیهای سالخورده» برای حفظ خط مرزی با اردن است. این اقدامات نشاندهنده سطح بالای نگرانی اسرائیل از گشوده شدن جبههای جدید است.
این تغییر استراتژی مستقیماً به دنبال حمله گسترده حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) صورت گرفته است. آن حمله که امنیت اسرائیل را در مرز غربی (نوار غزه) به شدت متزلزل کرد، اکنون تلآویو را وادار کرده تا آسیبپذیریهای خود در تمامی جبههها، از جمله مرز شرقی را بازبینی و تقویت کند. گزارش واینت به صراحت از «تهدید مورد حمایت ایران» سخن میگوید. این ادعا در چارچوب روایت امنیتی اسرائیل قرار دارد که جمهوری اسلامی ایران را حامی اصلی گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس، حوثیها و گروههای مسلح شیعه در عراق میداند که قادر به اعمال فشار بر اسرائیل از چندین جهت هستند. مسیر احتمالی تهدید از طریق اردن نیز قابل تأمل است. اردن که خود روابط صلحآمیزی با اسرائیل دارد و از نفوذ ایران در منطقه نگران است، ممکن است ناخواسته به عرصهای برای منازعه نیابتی تبدیل شود. کنترل این کشور بر مرزهای شرقی خود با عراق و سوریه، در شرایط بیثباتی منطقهای دشوار است. تشکیل «تیپهای ذخیره داوطلب از شهروندان سالخورده» نیز نشان از بسیج گستردهتری در جامعه اسرائیل دارد. این مدل که پیشتر در مناطق اشغالی کرانه باختری و در قالب «شهرکنشینان مسلح» دیده شده، اکنون ممکن است برای مرز جدیدی به کار گرفته شود. این امر میتواند پیامدهای امنیتی و اجتماعی خاص خود را داشته باشد. این تحرکات در حالی رخ میدهد که جنگ در غزه ادامه دارد، تنشها با حزبالله در مرز شمالی اسرائیل (لبنان) در سطح بالایی قرار دارد، و درگیریهای پراکنده با حوثیها در دریای سرخ نیز جریان دارد. تقویت مرز اردن نشان میدهد اسرائیل خود را برای یک «جنگ چندجبههای طولانی» آماده میکند.
تغییر نقشه تهدیدات اسرائیل و برجسته شدن مرز شرقی
برای دههها، نقشه تهدیدات امنیتی اسرائیل عمدتاً بر سه جبهه متمرکز بود: جبهه شمالی (مرز با لبنان و سوریه که حزبالله و نیروهای ایرانی در آن فعالند)، جبهه غربی (نوار غزه که تحت کنترل حماس است) و جبهه داخلی (موضوع فلسطینیان کرانه باختری). مرز با اردن، به دلیل پیمان صلح ۱۹۹۴ و ثبات نسبی این کشور، کمتهدیدترین محسوب میشد. حماس در هفتم اکتبر این نقشه را دگرگون کرد. این حمله نشان داد که حتی «مرزهای به ظاهر امن» نیز میتواند با شکست اطلاعاتی-امنیتی مواجه شود. اکنون اسرائیل با منطق «بدبینانهتری» به تمام مرزهای خود نگاه میکند. مرز شرقی با اردن، به دلیل مجاورت با عراق و سوریه (که نیروهای نیابتی ایران در آن حضور دارند) و امکان نفوذ از طریق صحرای وسیع، به یک نقطه آسیبپذیر بالقوه تبدیل شده است. این تغییر نگرش، یک «بازاریابی راهبردی» است. اسرائیل نمیخواهد غافلگیر دیگری را تجربه کند. بنابراین، حتی اگر احتمال حمله مستقیم از اردن کم باشد، ترجیح میدهد با استقرار نیرو و احیای پاسگاهها، هم از نظر عملیاتی آماده باشد و هم پیامی بازدارنده به دشمنان احتمالی بفرستد.
تحلیل ادعای «تهدید از مسیر اردن» و نقش گروههای نیابتی
ادعای واینت درباره امکان حمله گروههای نیابتی ایران از طریق اردن نیاز به واکاوی دارد. حوثیهای یمن اگرچه توان موشکی و پهپادی دوربرد خود را نشان دادهاند، اما فاصله جغرافیایی یمن تا اردن بسیار زیاد است و انجام عملیات زمینی از این مسیر غیرمنطقی به نظر میرسد. احتمالاً منظور، استفاده از راکت یا پهپاد با برد بلند از عراق یا سوریه و عبور از حریم هوایی اردن است. گروههای مسلح عراقی (مانند کتائب حزبالله عراق) که بخشی از «محور مقاومت» هستند، از نظر جغرافیایی به اردن نزدیکترند. این گروهها در سالهای اخیر حضور خود در مرز سوریه-اردن را افزایش دادهاند. با این حال، عبور از مرز اردن و انجام عملیات در خاک این کشور، به معنای درگیر کردن یک متحد سنتی غرب (اردن) است و میتواند واکنش شدید آمریکا و اسرائیل را به دنبال داشته باشد. نقش احتمالی اردن کلیدی است. اردن به شدت مراقب نفوذ ایران و گروههای وابسته به آن است، زیرا ثبات داخلی این پادشاهی را تهدید میکند. بعید است اردن به صورت آگاهانه اجازه دهد خاکش برای حمله به اسرائیل استفاده شود. اما کنترل کامل بر مرزهای طولانی و صحرایی با عراق و سوریه دشوار است و ممکن است نفوذ محدودی رخ دهد. اسرائیل احتمالاً میخواهد با حضور خود، این ریسک را به صفر برساند.
استراتژی نظامی اسرائیل: از اشغال پاسگاههای قدیمی تا بسیج شهروندان سالخورده
اقدامات عملیاتی که گزارش به آن اشاره کرده، چندلایه است. اشغال دوباره پاسگاههای قدیمی: بسیاری از این پاسگاهها پس از صلح با اردن تعطیل یا فعالیّتشان کاهش یافته بود. احیای آنها نشان میدهد ارتش اسرائیل به «حضور فیزیکی دائم و دیدبانی» در خط مرز نیاز دارد. این پاسگاهها میتوانند به عنوان پایگاههای پیشآگهی و واکنش سریع عمل کنند. تشکیل پنج تیپ ذخیره داوطلب از سالخوردهها: این بخش جالبترین و بیسابقهترین است. ارتش اسرائیل یک نیروی ذخیره قدرتمند دارد، اما معمولاً از جوانان و میانسالان تشکیل شده است. تشکیل تیپهای داوطلب از «سالخوردهها» (احتمالاً بازنشستگان نظامی یا داوطلبان غیرنظامی با آموزش پایه) چند هدف دارد:
- اول، افزایش شمار نیروهای قابل استقرار در یک جبهه جدید بدون فشار آوردن بر نیروهای فعال در غزه و شمال.
- دوم، دادن نقش به شهروندان مسنتر برای افزایش انسجام اجتماعی در زمان جنگ.
- سوم، ایجاد یک شبکه نظارتی غیررسمی در مناطق مرزی که بتواند فعالیتهای مشکوک را گزارش دهد.
این استراتژی، ترکیبی از «حضور رسمی ارتش» و «بسیج مردمی» است. اسرائیل میکوشد با کمترین هزینه ممکن (استفاده از داوطلبان و پاسگاههای از قبل ساخته شده)، امنیت یک مرز طولانی را تأمین کند.
ابعاد روانی و پیامهای سیاسی این تحرکات
این تحرکات تنها یک اقدام عملیاتی نیست، بلکه حاوی پیامهای سیاسی و روانی مهمی است.
-
پیام به ایران و متحدانش
اسرائیل آماده است و شما نمیتوانید با باز کردن جبهه جدید، فشار بر ما را افزایش دهید. این یک اقدام بازدارندگی است.
-
پیام به اردن
اسرائیل حاکمیت و تلاشهای امنیتی اردن را کاملاً قابل اعتماد نمیداند و ترجیح میدهد خودش مستقیماً مرز را کنترل کند. این میتواند حساسیتزا باشد، اما در شرایط فعلی، اردن احتمالاً به دلایل امنیتی آن را میپذیرد.
-
پیام به جامعه اسرائیل
دولت و ارتش بیکار ننشستهاند و تمام نقاط آسیبپذیر را پوشش میدهند. این اقدام برای آرامسازی افکار عمومی و ایجاد حس امنیت پس از شوک هفتم اکتبر انجام میشود.
-
پیام به حامیان بینالمللی (به ویژه آمریکا)
اسرائیل در حال تحمل بار امنیتی سنگینی است و به حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و دیپلماتیک بیشتری نیاز دارد. این اقدام میتواند مقدمهای برای درخواست کمکهای بیشتر باشد.
چشمانداز و پیامدهای احتمالی برای ثبات منطقه
تقویت مرز اسرائیل و اردن میتواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. افزایش تنش با ایران: این اقدام به عنوان بخشی از رقابت امنیتی فراگیر اسرائیل و ایران تفسیر خواهد شد و ممکن است چرخه اقدام-واکنش را تشدید کند.
-
تحت فشار قرار گرفتن اردن
اردن که میزبان شمار زیادی پناهنده فلسطینی و سوری است و با چالشهای اقتصادی بزرگی روبروست، اکنون باید نگران تبدیل شدن خاکش به عرصه درگیری نیابتی باشد. این کشور مجبور است تعادل ظریفی بین همکاری با اسرائیل (برای امنیت) و حفظ حاکمیت ملی خود برقرار کند.
-
گسترش منطق «دژسازی»
اسرائیل ممکن است پس از این تجربه، به سمت دژسازی و استقرار دائم در تمام مرزهای خود حرکت کند. این امر هزینههای امنیتی کشور را به طور دائمی افزایش داده و فضای محاصرهشدگی را تقویت میکند.
-
فرصت برای ناتو و آمریکا
این نگرانی میتواند بهانهای برای افزایش حضور نظامی آمریکا در اردن یا عراق شود. آمریکا پیشتر در پایگاههایی در اردن حضور دارد. این حضور ممکن است تحت عنوان مقابله با تهدید ایران تقویت شود.
در نهایت، این گزارش و اقدامات اسرائیل، نشانهای دیگر از تبدیل شدن کل غرب آسیا به یک میدان ناامن و چندپاره شده از رقابت قدرتها است. مرزی که نماد صلح بود (اسرائیل-اردن)، اکنون در حال نظامی شدن است. این روند، امید به ثبات منطقهای را بیش از پیش کمرنگ میکند.