آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در قلب زمستان و در بلندترین شب سال، آیینی هزارساله به نام «یلدا» قرار دارد که وعده دورهمی، قصه و شروعی دوباره میدهد. اما امسال، صدایی فراتر از هیاهوی سنت در حال طنیناندازی است: صدای مردمی که از فردای این شب، یعنی اول دیماه، میخواهند به رسمیت شناخته شود. این فقط یک درخواست برای یک روز استراحت بیشتر نیست؛ این فریاد خاموش جامعهای است که زیر بار اخبار بد و فشارهای معیشتی، نفسش به شماره افتاده است. کارزاری مردمی در فضای مجازی با هشتگهایی مرتبط، به سرعت در حال تبدیل شدن به یک مطالبه جمعی شده است. مردمی که هر روز با تیترهای نگرانکننده تورم، آلودگی هوا، ناترازی انرژی و اکنون نگرانی از تأثیر چندنرخی شدن بنزین بر زندگی روزمره از خواب بیدار میشوند، حالا میخواهند حداقل پس از یک شب دورهمی اصیل، بدون اضطراب فردای کاری، کنار عزیزانشان بمانند.
این درخواست را نباید صرفاً یک خواسته رفاهی یا تفننی دید. در تحلیل عمیقتر، این کارزار نشانهای از یک «خستگی مزمن جمعی» و درخواست ناگفته برای یک «مکث اجباری و همگانی» است. جامعهای که مدام در معرض اخبار منفی و فشارهای اقتصادی است، دچار «فرسایش هیجانی» میشود و سرمایه عاطفیاش تحلیل میرود. یلدا، به عنوان یک زیرساخت فرهنگی قدرتمند، میتواند پناهگاهی برای این فرسایش باشد. آیینی که بر پایه گفتوگو، شنیدن، قصهگویی و مشارکت جمعی استوار است. اما وقتی فردای آن، جامعه دوباره پرت به دنیای کار و دغدغههای روزمره شود، این کارکرد ترمیمی ناتمام میماند و یلدا به مراسمی شتابزده و فرمال تقلیل مییابد. از نگاه روانشناسی اجتماعی، معاشرت و ارتباطات کیفی، یکی از بنیادیترین نیازهای انسان و زیرساخت «تابآوری» جامعه در برابر بحرانهاست. دورهمیهای واقعی — نه صرفاً برای عکس و تولید محتوا — فضایی برای تنظیم هیجانات، دریافت حمایت و خروج از حالت «هشدار دائمی» ذهن و بدن ایجاد میکند.
بنابراین، تعطیلی رسمی روز پس از یلدا، پیامی فراتر از یک روز مرخصی دارد. این یک «ژست همدلانه نمادین» از سوی حکمرانی به جامعه است که میگوید: «خستگی شما دیده شده، حق دارید بدون اضطراب فردا، زمانی را برای ترمیم روحیه جمعی داشته باشید.» این اقدام، سرمایه اجتماعی را تقویت میکند. طبیعتاً این پیشنهاد با ملاحظات اقتصادی همراه است. اما محاسبه هزینههای آن باید منحصر به شاخصهای مالی نباشد. هزینههای سنگین ناشی از فرسایش روانی جمعی — مانند کاهش بهرهوری، افزایش نارضایتی و تضعیف انسجام اجتماعی — در بلندمدت به مراتب بیشتر از یک روز تعطیلی است. تقویم رسمی یک کشور نباید ایستا باشد. این مطالبه مردمی آزمونی است برای انعطافپذیری نظام تصمیمگیری و نشاندهنده این که آیا سیاستگذاری عمومی میتواند خود را با نیازهای روانی-اجتماعی جدید جامعه هماهنگ کند یا خیر. پاسخ به این درخواست، پاسخی به این پرسش بزرگتر است.
تحلیل بستر اجتماعی-روانی؛ جامعه در وضعیت «خستگی خبری»
جامعه ایران در ماههای اخیر در معرض مداوم و فشرده اخبار منفی (تورم لجامگسیخته، آلودگی هوا، بحرانهای انرژی، نگرانیهای جدید ارزی و سوختی) قرار داشته است. این مواجهه مستمر، پدیدهای به نام «خستگی خبری» یا «اضطراب اخبار» ایجاد کرده است. در این حالت، فرد احساس میکند کنترل کمی بر رخدادها دارد و در عین حال نمیتواند از جریان اخبار منفک شود. این خستگی، فقط فردی نیست، بلکه جمعی است. سرمایه عاطفی جامعه — شامل امید، انگیزه و احساس امنیت روانی — در حال فرسایش است. در چنین شرایطی، مناسبتهای سنتی مثل یلدا از حالت «جشن» صرف خارج شده و به یک «نیاز روانی» برای ایجاد مکث، دریافت حمایت عاطفی و تجربه مشترک حال خوب تبدیل میشوند. درخواست تعطیلی فردای یلدا، در واقع بیان این نیاز جمعی است. مردم میخواهند این مکث، نه یک انتخاب فردی (که ممکن است برای همه میسر نباشد)، بلکه یک وقفه همگانی و به رسمیت شناخته شده باشد تا همه بتوانند بدون احساس گناه یا عقبافتادن از گردونه کار، در آن مشارکت کنند. این درخواست، نشان از عمق خستگی و نیاز به بازیابی دارد.
کارکردهای روانی و جامعهشناختی یلدا در جهان معاصر
یلدا در جهان سنت، کارکردهای مشخصی داشت: گردهمایی برای عبور از طولانیترین شب، اشتراک منابع غذایی (مانند میوههای انبارشده) و تقویت همبستگی خویشاوندی. در جهان مدرن و شهری، این کارکردها دگرگون شدهاند. امروز یلدا بیش از هر چیز، یکی از معدود فرصتهای نهادینهشده برای «کند شدن» و «ارتباط چهره به چهره» در جامعهای است که به شدت تحت تسلط سرعت، فردگرایی و ارتباطات مجازی است. از منظر روانشناسی، چنین دورهمیهایی امکان «تنظیم هیجانی» را فراهم میکنند. افراد در جمع امن، میتوانند اضطرابها را به اشتراک بگذارند، احساس حمایت دریافت کنند و از حالت تنش دائمی خارج شوند. این فرآیند، تابآوری فردی و جمعی را افزایش میدهد. اما شرط تحقق این کارکرد، «فراغت خاطر» است. اگر فردای این شب، روز کاری عادی باشد، ذهن شرکتکنندگان از همان ابتدا درگیر برنامهریزی برای فردا، زمان خواب و آمادهسازی برای کار خواهد بود. این نگرانی، عمق حضور و کیفیت ارتباط را کاهش میدهد و مراسم را به یک آیین شتابزده و سطحی تبدیل میکند. بنابراین، تعطیلی فردا، شرط لازم برای محقق شدن کارکرد عمیق امروز است.
بعد نمادین حکمرانی؛ پیام همدلی در برابر پیام کارایی
تصمیم برای تعطیلی یا عدم تعطیلی یک روز، فراتر از یک محاسبه اداری، یک «پیام نمادین» قوی از سوی حاکمیت به جامعه است. در شرایطی که گفتمان رسمی معمولاً بر «کارایی»، «تولید» و «تحمل سختیها» تأکید دارد، اعلام تعطیلی برای فردای یلدا میتواند این پیام را بفرستد: «سلامت روانی و انسجام اجتماعی شما برای ما مهم است. حق دارید گاهی فقط «باشید»، نه اینکه مدام «بکنید».» این پیام همدلانه، میتواند اثر ترمیمی قابل توجهی داشته باشد. حس «دیده شدن» و به رسمیت شناخته شدن خستگی توسط نهادهای رسمی، خود به کاهش احساس بیپناهی و افزایش سرمایه اجتماعی کمک میکند. در مقابل، بیاعتنایی به این خواست گسترده، میتواند به عنوان بیاعتنایی به رنج عمومی تفسیر شود و شکاف بین ملت و دولت را عمیقتر کند. حکمرانی خوب، تنها مدیریت بحرانهای عینی نیست، بلکه مدیریت ادراکات، هیجانات و نمادها نیز هست. یک تصمیم به ظاهر کوچک مانند این تعطیلی، میتواند اثری نامتناسب در بهبود فضای روانی جامعه داشته باشد.
ملاحظات اقتصادی و پاسخ به منتقدان
منتقدان این ایده، عمدتاً بر «هزینه اقتصادی» یک روز تعطیلی اضافی تأکید میکنند. آنان استدلال میکنند که در شرایط رکود تورمی، تعطیلی بیشتر به معنای کاهش تولید و فعالیت اقتصادی است. در پاسخ به این نگرانی باید گفت:
- اولاً، هزینهها باید به طور جامع سنجیده شوند. هزینههای ناشی از فرسودگی شغلی، کاهش بهرهوری کارکنان خسته و درمان اختلالات روانی ناشی از استرس مزمن، بسیار سنگینتر و پرهزینهتر از یک روز تعطیلی است. یک روز استراحت کیفی میتواند بهرهوری روزهای بعد را افزایش دهد.
- ثانیاً، اقتصاد فقط تولید نیست، مصرف نیز هست. دورهمیهای یلدا معمولاً با خرید میوه، تنقلات و هدایا همراه است که خود محرک اقتصادی برای بخشهای کشاورزی و خردهفروشی است. یک روز تعطیلی آرامتر، میتواند به مصرف باکیفیتتر و طولانیتر بینجامد.
- ثالثاً، میتوان این تعطیلی را به گونهای مدیریت کرد که حداقل اختلال را ایجاد کند. مثلاً اعلام زودهنگام آن به کسبوکارها، یا جبران آن در یکی از روزهای پنجشنبه بعدی. نکته کلیدی این است که در محاسبه هزینه-فایده، «فایده اجتماعی و روانی» این تعطیلی نیز باید به دقت لحاظ شود.
سناریوهای پیش رو و اقدامات جایگزین
-
سناریوی ایدهآل (پذیرش درخواست)
شورای فرهنگ عمومی یا مجلس، با بررسی این درخواست مردمی و کارشناسیهای روانشناختی و جامعهشناختی، روز اول دی را به عنوان «روز پسایلدای خانواده» به تقویم رسمی اضافه میکنند. این تصمیم با توضیحی مبتنی بر اهمیت سلامت روان جامعه و پاسداشت خانواده اعلام میشود.
-
سناریوی میانه (اقدام نمادین نهادها)
حتی اگر تعطیلی رسمی ملی صورت نگیرد، نهادهای بزرگ دولتی و خصوصی میتوانند به صورت داوطلبانه به کارکنان خود مرخصی یا نیمهتعطیلی در اول دی بدهند. رسانههای ملی میتوانند با برنامهریزی ویژه، فضایی آرام ایجاد کنند. این اقدامات نشان میدهد که پیام جامعه شنیده شده است.
-
سناریوی عدم تغییر (انفعال)
درخواست نادیده گرفته شده و روز عادی کاری است. در این حالت، این کارزار احتمالاً به یک نماد از ناشنیده ماندن صدای مردم تبدیل خواهد شد و احساس بیگانگی از تقویم رسمی را تشدید میکند. فشار بر افراد برای «حضور فیزیکی در محل کار با ذهنی خسته» میتواند بهرهوری را کاهش دهد.
راهکار جایگزین مستقل
فارغ از تصمیم رسمی، خانوادهها و جوامع محلی میتوانند با خلاقیت، کیفیت دورهمی یلدایی خود را افزایش دهند. تعیین یک «آتشبس خبری» براي چند ساعت، خاموش کردن تلفنها، طراحی بازیهای گفتوگومحور و تمرکز بر خاطرهگویی، میتواند حتی در یک شب کوتاهتر نیز حال خوب ایجاد کند. این اقدامات از پایین به بالا، هم فرهنگ مراقبت از سلامت روان جمعی را تقویت میکند و هم به تصمیمگیران نشان میدهد که این نیاز، واقعی و جدی است. در نهایت، این کارزار فرصتی است برای یک گفتوگوی ملی درباره تعادل بین «کار» و «زندگی»، بین «بهرهوری اقتصادی» و «سلامت روانی جمعی». پاسخی که به آن داده میشود، نشان خواهد داد که کدام یک در اولویت قرار دارد.