چهارشنبه / ۹ مهر ۱۴۰۴ / ۱۷:۲۸
کد خبر: 32724
گزارشگر: 548
۳۴۹
۰
۰
۸
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

اینستاگرام؛ دشمن پنهان احساس خوشبختی و همدم دائمی اضطراب

اینستاگرام؛ دشمن پنهان احساس خوشبختی و همدم دائمی اضطراب
یک تحلیل روانشناختی هشدار می‌دهد که استفاده مفرط از اینستاگرام، با ایجاد چرخه معیوب "مقایسه اجتماعی" و "ترس از دست دادن (FOMO)"، یکی از عوامل اصلی افزایش اضطراب، افسردگی و کاهش رضایت از زندگی در کاربران شده است. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت راهکارهایی برای رهایی دارد!
آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - در دنیای پرهیاهوی امروز، شبکه‌های اجتماعی نه‌تنها سبک زندگی، بلکه شیوه فکر کردن و حتی احساسات ما را نیز دگرگون کرده‌اند. اینستاگرام، به‌عنوان محبوب‌ترین شبکه اجتماعی در ایران، جایی است که میلیون‌ها نفر ساعت‌های طولانی از روز خود را در آن سپری می‌کنند؛ اما در ورای ظاهر رنگارنگ و پرزرق‌وبرق این پلتفرم، حقیقتی نهفته است که کمتر به آن توجه می‌کنیم: اینستاگرام بیش از آنکه منبع شادی و آرامش باشد، می‌تواند سرچشمه اضطراب، مقایسه‌های بی‌پایان و حس عمیق نارضایتی از زندگی شود.

مقایسه‌های بی‌انتها؛ زنجیری نامرئی بر روح انسان

ماهیت اینستاگرام بر پایه نمایش و دیده‌شدن است. کاربران، بهترین لحظات زندگی خود را به تصویر می‌کشند: سفرهای پرخرج، جشن‌های باشکوه، اندام ایده‌آل، خانه‌های لوکس و سبک زندگی رؤیایی. این تصاویر در ذهن مخاطب همانند آینه‌ای معوج عمل می‌کنند؛ آینه‌ای که نه واقعیت، بلکه نسخه‌ای فیلترشده و گزینشی از زندگی دیگران را بازتاب می‌دهد. مغز انسان ناخودآگاه وارد بازی مقایسه می‌شود؛ مقایسه‌ای ناعادلانه بین واقعیت زندگی خودش با بهترین لحظات دیگران. نتیجه این تقابل نابرابر چیزی جز احساس کمبود، نارضایتی و کاهش عزت‌نفس نیست.

الگوریتم‌ها؛ سوخت پنهان اضطراب

الگوریتم‌های اینستاگرام به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بیشترین زمان ممکن را از کاربر بگیرند. نمایش مداوم تصاویر جذاب، ویدئوهای کوتاه و استوری‌های متنوع، نوعی اعتیاد رفتاری ایجاد می‌کند. هر بار که کاربر صفحه را رفرش می‌کند، محتواهای جدید ظاهر می‌شوند و مغز پاداشی شبیه به قمار دریافت می‌کند. این چرخه به‌ظاهر بی‌پایان، نه‌تنها وقت انسان را می‌بلعد بلکه با ایجاد احساس عقب‌ماندگی از دیگران، اضطراب را به شکلی خزنده در جان افراد می‌نشاند.

خوشبختیِ فیلترشده؛ حقیقت یا توهم؟

یکی از معضلات مهم اینستاگرام، ساختن تصویری تحریف‌شده از خوشبختی است. آنچه ما می‌بینیم، تنها چند ثانیه از روزهای طولانی افراد است، اما همین ثانیه‌ها به‌گونه‌ای ویرایش و تنظیم می‌شوند که شبیه فیلمی بی‌نقص به نظر برسند. خوشبختی در اینستاگرام بیشتر شبیه به یک محصول تبلیغاتی است تا واقعیتی عینی. همین تصویرسازی مصنوعی، معیارهای ذهنی انسان را تغییر می‌دهد و سبب می‌شود بسیاری از افراد، زندگی عادی و حتی شاد خود را کم‌ارزش و بی‌رونق تصور کنند.

تنهایی در میان ازدحام مجازی

اگرچه اینستاگرام با شعار «ارتباط و نزدیکی» متولد شد، اما در عمل بسیاری از کاربران پس از ساعت‌ها گشت‌وگذار در این شبکه، دچار احساس تنهایی می‌شوند. لایک‌ها و کامنت‌ها نمی‌توانند جایگزین روابط انسانی عمیق شوند. گفت‌وگوهای کوتاه و سطحی در فضای مجازی، ارتباط واقعی و گرمای یک رابطه صمیمی را ندارند. همین تضاد باعث می‌شود انسان‌ها در دنیایی پر از تعامل ظاهری، احساس خلأ و انزوا کنند.

سلامت روان؛ قربانی خاموش اینستاگرام

پژوهش‌های روان‌شناسی نشان داده‌اند که استفاده مفرط از اینستاگرام می‌تواند به بروز اختلالات روانی همچون افسردگی، اضطراب اجتماعی و اختلال خواب منجر شود. چرخه بی‌پایان مقایسه، فشار برای جلب توجه و اضطراب از دست‌دادن (FOMO) سه ضلع مثلثی هستند که ذهن و روان کاربر را به‌تدریج فرسوده می‌کنند. در چنین شرایطی، احساس خوشبختی نه‌تنها تقویت نمی‌شود، بلکه در سایه اضطراب و استرس رنگ می‌بازد.

راهکارهایی برای رهایی

  • مبارزه با تأثیرات منفی اینستاگرام نیازمند آگاهی و اراده فردی است. نخستین گام، بازتعریف رابطه با این شبکه اجتماعی است:
  • تعیین زمان مشخص برای استفاده و پرهیز از چک‌کردن مداوم آن.
  • یادآوری اینکه تصاویر منتشرشده تنها بخش کوچکی از واقعیت هستند.
  • جایگزین‌کردن بخشی از وقت صرف‌شده در اینستاگرام با فعالیت‌های واقعی مانند ورزش، مطالعه یا دیدار با دوستان.
  • تمرکز بر تولید محتوا به‌جای مصرف صرف، چرا که این امر می‌تواند حس کنترل و ارزشمندی بیشتری ایجاد کند.

سخن پایانی

اینستاگرام همچون شمشیری دولبه است: می‌تواند ابزار ارتباط، الهام و یادگیری باشد، اما در عین حال دشمن پنهان احساس خوشبختی و رفیق صمیمی اضطراب نیز هست. انتخاب با ماست که اجازه دهیم این پلتفرم ما را اسیر مقایسه و نگرانی کند یا آن را ابزاری برای رشد، تعامل معنادار و استفاده هوشمندانه قرار دهیم. در نهایت، خوشبختی واقعی نه در قاب‌های فیلترشده اینستاگرام، بلکه در لحظات ساده و صادقانه زندگی روزمره ما نهفته است.
به قلم: کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/hr1
اخبار مرتبط
یک پژوهش تحلیلی با استناد به آرای اندیشمندانی مانند هانا آرنت نشان می‌دهد که تمامیت‌خواهی تنها یک ساختار سیاسی نیست، بلکه یک "وضعیت روانی" است که با ایجاد ترس، شکستن دلبستگی‌های طبیعی و مسخ رسانه‌ای، فردیت انسان را نابود می‌کند. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت هشدار می‌دهد که مکانیسم‌های مشابهی امروزه در پشت الگوریتم شبکه‌های اجتماعی نیز فعال هستند.
تحلیل های علمی نشان می‌دهد گفتن "بهش فکر نکن" نتیجه معکوس دارد. همان‌طور که نمی‌توانیم به قلبمان فرمان بدهیم «امروز تپش نداشته باش»، به ذهن خود هم نمی‌توانیم بگوییم «امروز فکر نکن». برای آزمایش کافی است همین حالا تلاش کنید به غذای ظهر یا به مشکلات سیاسی و اقتصادی آینده فکر نکنید. بعید است موفق شوید! راه حل واقعی: هدایت ذهن به جای سرکوب آن! کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت به بررسی این موضوع می پردازد.
کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل جدید خود نشان می‌دهد که کلید تغییر پایدار و ترک عادات مخرب، نه «اراده» که «معنا» است. او توضیح می‌دهد که چرا انسان‌های موفق بیش از اراده بر معنا تکیه می‌کنند و چگونه می‌توان برای هر تغییری، معنایی عمیق و نجات‌بخش یافت.
کشف شگفت‌انگیز نوروسایکولوژی: چرا نوشتن برنامه‌های دقیق اغلب نتیجه معکوس دارد؟ مطالعه جدید نشان می‌دهد مغز انسان نوشتن برنامه را با انجام کار اشتباه می‌گیرد! در این مقاله، کاظم عاشوری گیلده ۵ دلیل علمی و راهکارهای عملی برای اجرای واقعی اهداف را بررسی می‌کند.
لحظه‌ای که می‌خواهیم پشت میز بنشینیم و برای امتحان بخوانیم، یا زمانی که باید یک تصمیم سرنوشت‌ساز بگیریم، ناگهان موجی از خستگی بر سرمان می‌ریزد و چشمانمان سنگین می‌شود. گویی مغزمان دکمه‌ی «خواب» را درست همان لحظه فشار می‌دهد که باید بیشترین هوشیاری را داشته باشیم. چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل جدید خود به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا مغز انسان در لحظات حساس (مانند درس خواندن یا تصمیم‌گیری) خواب‌آلود می‌شود و چگونه می‌توان این مکانیسم را مدیریت کرد.
آیا تا به حال پس از یک روز بسیار پربازده و پرانرژی، روز بعد کاملاً بی‌حوصله و بی‌انگیزه شده‌اید؟ این پدیده که "سقوط دوپامین" نامیده می‌شود، یک مکانیسم طبیعی مغز برای حفظ تعادل است. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به بررسی علمی این پدیده و راهکارهای عملی برای مدیریت آن می‌پردازد.
گاهی در خانواده‌ای دو فرزند از یک پدر و مادر به دنیا می‌آیند. هر دو در یک خانه زندگی می‌کنند، از یک سفره غذا می‌خورند، یک مدرسه می‌روند و در نگاه اول، هیچ تفاوت بزرگی میان آن‌ها دیده نمی‌شود. اما گذر زمان تصویری شگفت‌انگیز پیش رو می‌گذارد: یکی به مقام استاد دانشگاه می‌رسد، مورد احترام جامعه قرار می‌گیرد و دیگری سر از زندان درمی‌آورد یا در مسیر خلاف و بزهکاری سقوط می‌کند. کاظم عاشوری گیلده، پژوهشگر و نویسنده، در تحلیل جدید خود به این پرسش قدیمی پاسخ می‌دهد که چرا دو فرزند یک خانواده با سرنوشت‌های کاملاً متفاوت روبرو می‌شوند؛ از استاد دانشگاه تا زندانی.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید