آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - چند بار در زندگیتان شنیدهاید یا به خودتان گفتهاید: «بهش فکر نکن!»؟ این جمله کوتاه شاید در ظاهر آرامشبخش به نظر برسد، اما در واقع یکی از ناامیدکنندهترین دستورهایی است که انسان میتواند به خودش بدهد. چرا؟ چون ما هیچوقت نمیتوانیم جلوی فکر کردن را بگیریم.
چرا نمیتوانیم جلوی ذهن را بگیریم؟
مغز ما همانقدر طبیعی فکر میکند که قلب ما میتپد. همانطور که نمیتوانیم به قلبمان فرمان بدهیم «امروز تپش نداشته باش»، به ذهن خود هم نمیتوانیم بگوییم «امروز فکر نکن». برای آزمایش کافی است همین حالا تلاش کنید به غذای ظهر یا به مشکلات سیاسی و اقتصادی آینده فکر نکنید. بعید است موفق شوید! چون تلاش برای سرکوب ذهن، خود به بزرگترین عامل تمرکز بر همان موضوع تبدیل میشود.
افکار چگونه شکل میگیرند؟
برای درک بهتر باید کمی وارد دنیای نوروسایکولوژی یا همان عصبروانشناسی شویم. افکار چیزی جز شبکههای عصبی در مغز نیستند. هر زمان یک محرک بیرونی مثلاً شنیدن خبر افزایش تحریمها یا دیدن یک تصویر تلخ به مغز میرسد، یک نورون (سلول عصبی) فعال میشود. این نورون بیکار نمیماند؛ بهسرعت نورونهای دیگری را تحریک میکند و با آنها یک شبکه میسازد. این شبکه عصبی درست مثل یک گروه در حال گسترش است: هرچه نورونهای بیشتری جذب شوند، فکر قویتر و پررنگتر میشود. اما نکته طلایی در اینجاست: مغز ما همواره آماده ایجاد شبکههای جدید است. هر بار که یک فکر تازه شکل میگیرد، شبکه قبلی کمی ضعیفتر میشود. درست مثل وقتی که در جمعی پر سر و صدا یک نفر بلندتر صحبت کند و توجه همه را به خود جلب کند.
چرا مقاومت در برابر افکار نتیجه معکوس دارد؟
وقتی یک فکر مزاحم در ذهنمان جا خوش میکند. مثلاً نگرانی از آینده، یا مرور مداوم یک خاطره تلخ طبیعی است که بخواهیم آن را متوقف کنیم. اما مشکل اینجاست که ایستادگی در برابر این شبکه عصبی، تنها انرژی بیشتری به آن میدهد. ذهن مثل یک کودک لجباز است؛ هرچه بگویید «به این فکر نکن»، بیشتر به همان موضوع میچسبد.
پس راهحل چیست؟
هدایت به جای سرکوب
راز مدیریت ذهن در جایگزینی است، نه مقاومت. بهجای جنگیدن با شبکهای که ما را آزار میدهد، باید شبکهای جدید بسازیم. وقتی افکار تازه و جذاب وارد ذهن شوند، بهطور طبیعی شبکههای قبلی کوچکتر و ضعیفتر میشوند. این یعنی هنر جهتدهی به ذهن. مثال سادهاش را همه تجربه کردهایم:
- وقتی درگیر یک فکر منفی هستیم و ناگهان تلفنی از دوستی میرسد، شبکه ذهنی ما تغییر میکند.
- وقتی غرق نگرانی هستیم و شروع به گوش دادن به موسیقی یا دیدن فیلم مورد علاقهمان میکنیم، شبکههای تازه بهوجود میآیند و شبکه قبلی کمکم محو میشود.
این همان سازوکار طبیعی مغز است: نمیتوانیم جلوی فکر کردن را بگیریم، اما میتوانیم انتخاب کنیم به چه چیزی فکر کنیم.
راهکار عملی برای زندگی روزمره
اگر قرار باشد این یافته علمی را به زبان زندگی ساده کنیم، باید بگوییم:
- به افکار مزاحم نه نگویید، بلکه راهی تازه به آنها نشان دهید.
- وقتی درگیر نگرانی هستید، ذهن خود را با فعالیتهای تازه، یادگیری مهارت جدید یا حتی گفتوگو با یک دوست صمیمی تغذیه کنید.
- ذهن شما دشمن شما نیست؛ فقط نیاز به رهبری دارد.
سخن پایانی
زندگی مدرن پر از محرکهای منفی است: از خبرهای اقتصادی گرفته تا بحرانهای اجتماعی. نمیتوانیم جلوی رسیدن این محرکها به مغزمان را بگیریم، اما میتوانیم انتخاب کنیم با آنها چه کنیم. به جای اینکه با ذهن خود وارد جنگ شویم، بهتر است یاد بگیریم آن را هدایت کنیم. پس دفعه بعد که خواستید به خودتان یا دیگری بگویید «بهش فکر نکن»، به یاد بیاورید: این جمله نه تنها بیفایده است، بلکه به ذهن فرمان میدهد بیشتر به همان موضوع بچسبد. به جای آن، ذهن را به سمت افکار تازه و سازنده هدایت کنید. این همان مهارتی است که میتواند کیفیت زندگی ما را زیر و رو کند.