جمعه / ۹ آبان ۱۴۰۴ / ۲۳:۱۶
کد خبر: 33756
گزارشگر: 548
۴۶۸
۰
۰
۰
نوستالژی دهه شصت با روایتی متفاوت

نقد فیلم بچه مردم

نقد فیلم بچه مردم
فیلم سینمایی «بچۀ مردم» به کارگردانی محمود کریمی، روایتگر داستان نوجوانان پرورشگاهی در دهه شصت است. این فیلم که در جشنواره فجر امسال حضور داشته، با نگاهی تازه به مفاهیم عمیق انسانی پرداخته است. کریمی در این اثر از ترکیب بازیگران پیشکسوت و تازه‌کار استفاده کرده که گوهر خیراندیش، رضا کیانیان و چهار نوجوان تازه‌کار از جمله آنان هستند. موسیقی فیلم نیز توسط کریستف رضاعی ساخته شده است. اگرچه فیلم در پرده سوم با ضعف روایی مواجه است، اما توانسته فضای نوستالژیک دهه شصت را به خوبی به تصویر بکشد و نگاهی تازه به مسائل هویتی نوجوانان داشته باشد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

سینمای ایران این روزها شاهد تولد فیلم‌سازی است که جسارت روایت متفاوت از دهه پرالتهاب شصت را دارد. «بچۀ مردم» تنها یک فیلم سینمایی نیست، بلکه تجربه‌ای نوستالژیک با نگاهی تازه است. محمود کریمی، کارگردانی که سال‌ها در عرصه مستندسازی فعالیت داشته، این‌بار با اولین فیلم بلند داستانی خود پای به عرصه سینما گذاشته است. انتخاب او برای روایت داستانی در دهه شصت بسیار جسورانه بوده است. فیلم «بچۀ مردم» داستان ابوالفضل را روایت می‌کند؛ کودکی که مادرش او را سر راه می‌گذارد و ما شاهد رشد و تکامل این شخصیت در فضای پرورشگاه و سپس جامعه هستیم. این اثر سینمایی توانسته چهار مفهوم اساسی عشق، رفاقت، وطن و جنگ را در خود جای دهد. کریمی در این فیلم نشان داده که تسلط خوبی بر المان‌های بصری و طراحی صحنه دارد. استفاده از رنگ‌های نوستالژیک، موسیقی کودکانه و لباس‌های دهه شصت، بیننده را به خوبی به فضای آن دوره می‌برد. یکی از نقاط قوت فیلم، بازی درخشان نوجوانان تازه‌کاری است که برای اولین بار در سینما ظاهر شده‌اند. این بازیگران جوان در کنار پیشکسوتانی چون گوهر خیراندیش و رضا کیانیان، عملکرد قابل قبولی ارائه داده‌اند. موسیقی فیلم ساخته کریستف رضاعی نیز یکی دیگر از نقاط درخشان این اثر است. موسیقی که همگام با شخصیت اصلی فیلم رشد می‌کند و از حالت کودکانه به بزرگسالی منتقل می‌شود.

اما ضعف ها آغاز می شوند!

با این حال فیلم خالی از ضعف نیست. پرده سوم فیلم با تغییر ناگهانی فضای روایت، باعث سردرگمی مخاطب می‌شود. این تغییر ناگهانی از فضای فانتزی به فضای جنگ، یکی از نقاط ضعف اثر محسوب می‌شود. در نهایت «بچۀ مردم» فیلمی است که با وجود برخی کاستی‌ها، توانسته روایت تازه‌ای از زندگی نوجوانان پرورشگاهی در دهه شصت ارائه دهد و امیدی تازه در سینمای ایران ایجاد کند. اینکه فیلم‌ساز ما دستش از از میزانسن و لوکیشن خالی می‌شود و با چند المان و طراحی صحنه و پیراهن‌های یقه خرگوشی سراغ دهۀ شصت می‌رود، هنوز برای مخاطب، لایتچسبک و گنگ است. گویا فروش فیلم‌هایی که حال‌وهوای دهۀ شصت با چاشنی رقص و طنز را به‌همراه دارند برخی کارگردانان را قلقلک داده است. اما کریمی که سال‌ها با سوژه‌های حقیقی کار خود را پیش برده است، این‌بار هم سراغ کرکترهایی رفته است که برخاسته از متن جامعۀ ایرانی هستند.

پسر بچه‌هایی که قرار است از یک‌جای قصه‌شان دیگر به‌تنهایی قهرمان زندگی‌‌شان باشند. یچۀ مردم، روایت قصۀ ابوالفضل است. کودکی که مادرش او را سر راه می‌گذارد؛ و ما همراه او شاهد اتفاقات و جریان‌های زندگی می‌شویم. کریمی در ابتدای فیلم با کات‌های پی‌درپی و ساختن فضایی نوستالوژیک که رنگ و موسیقی کودکانه را نیز در خدمت قصه در آورده، مخاطب را شگفت‌زده می‌کند‌. دیالوگ‌های کوتاه، قصه‌مند و تعلیق‌ساز کریمی نیز آنقدر تمرکز مخاطب را به‌خود جلب می‌کند که اگر ثانیه‌ای حواسش پرت شود، تکه‌ای از پازل قصه را از دست می‌دهد. کریمی در ادامه با قاب‌های اندازه و قصه‌مندش نشان می‌دهد که انتخاب بستر تاریخی صرفا به‌خاطر زیبایی‌های بصری این دوران نیست. برای مثال در پلانی که ابوالفضل در خانه‌ برنج می‌خورد، دوربین فیلم‌ساز در نمایی از بالا (high angle) دست‌های مامان‌مهین را نشان می‌دهد که نیمرو را به‌جای خورشت روی برنج می‌ریزد!

که بارها شنیده‌ایم در زندگی دهه‌های پیشین ما گوجه و تخم‌مرغ و کنسرو، خورشت لاکچری محسوب می‌شدند‌؛ که این هم از ریز‌بینی و خبرگی فیلم‌ساز است. کریمی آنقدر متعهد به قصه پیش می‌رود که حتی دست به خلق صحنه‌های کمدی‌زده و از مخاطبش خنده می‌گیرد. پلانی که دوستان ابوالفضل پیراهن و شلوارش را برای دیدن ماه‌گرفتگی‌اش درمی‌آورند، از صحنه‌های به‌یاد ماندنی فیلم است که نه اغراق بی‌مورد دارد و نه به ابتذال تبدیل می‌شود.

از دیگر شگردهای کریمی در بچۀ مردم استفادۀ درست از بسترهای تاریخی است که نه مستقلا، بلکه به‌صورت زیرمتن در خدمت قصه قراره گرفته‌اند. پلان‌هایی از قبل انقلاب، پرورشگاه، گریۀ کودکان در تخت‌‌‌های پرورشگاه به‌هنگام سرقت پرونده‌ها، تظاهراتی که ما از پشت پنجره صدایش را می‌شنویم و…. همگی نشان از انسجام فیلم‌نامه تا قبل از پردۀ سوم است. تلاش کریمی در باب حرکت در مسیر سینمایی و اعتدال اندیشه به‌خوبی رخ می‌دهد و این مخاطب است که به قول «دیوید هیوم» با تأثرات و تصورات به ادراکاتی از امر هنری و فرمال می‌رسد. با تمام این‌ها از ضعف در پردۀ سوم فیلم‌نامۀ کریمی نمی‌توان گذشت که یکباره رنگ‌وبوی سینمای حاتمی‌کیا را به‌خود می‌گیرد! به عقیدۀ من پایان‌بندی بچۀ مردم بدترین نوعی بود که کریمی آن‌را برای اثرش انتخاب کرده است. پایانی محتوایی که حتی احساس مخاطب را نیز تحریک نمی‌کند. اگرچه آقا ابوالفضل ما بزرگ شد و جواب سؤالش را هم گرفت، اما این مسئله باگ‌های دیگری در قصه کاشت.

بچۀ مردم با تمامی نکات ضعف و قوت‌های فراوانش دست بر مسئلۀ حادی گداشته است که هویت انسان امروزی شاید دیگر در گرو پدر و مادری که او را به‌دنیا آورده‌‌اند نباشد. کریمی به خوبی نشان می‌دهد که انسان چگونه در نحوۀ مواجهه با دوستان و روابط‌ش تعریف شده و به هویتی خودخواسته می‌رسد. اگرچه در مواقعی هم هیچ چیز جای خانواده را پر نمی‌کند مانند پلان خواستگاری مامان‌مهین برای پسرش که نشان می‌دهد در مواقعی ذیل روابط اجتماعی باید تابع عرف و قانون شهر باشیم. شهر و جامعه‌ای که در آن رفاقت جایگاه ویزه‌ای پیدا می‌کند. باهم شروع می‌کنند و باهم پایان می‌بخشند. از رفاقت دوست ابولفضل در جیگرکی با پدرش و رفتن ابوالفضل در لحظۀ شهادتش همگی‌ نشانه‌هایی از رفاقت بودند که معنای هویت را پررنگ می‌کردند. ما در بچۀ مردم رفاقت دیدیم، کمدی دیدیم، تراژدی دیدیم، اشک دیدیم، خنده دیدیم و حالمان با فیلم خوب شد که از این حیث فیلم کریمی امیدی است در سینمای ایران در وضع کنونی. در انتها نیز می‌توان بدین مسئله که در مقدمۀ متن نیز بدان اشاره شد، رسید که «بچۀ مردم» حرف‌هایش را در دل قصه می‌زند و درک و دریافت مخاطب بر اساس پیش‌فرض‌ها و انگاره‌های ذهنی خود شکل می‌گیرد و این همان سینمای کمرنگ شده در فضای هنری ما است که گرچه میرکریمی آن‌را با «به‌همین سادگی» و «امروز» جان بخشید، اما مابقی آثار ذیل سایۀ پررنگ طنزهای پرفروش بی‌جان شدند.

نگاه فانتزی قوی

«بچه مردم» داستان را با نگاه فانتزی در دوران پرتلاطم جنگ و موشک‌باران روایت می‌کند و تا نیمه‌های داستان بی‌آنکه در کلیشه غرق شود مخاطب را با خود همراه می‌کند. با این حال وقتی قصه وارد فضای جنگ می‌شود، مسیر تغییر می‌کند، چیزی که تبدیل به پاشنه آشیل فیلم می‌شود. ابوالفضل که به دنبال مادر خود می‌گردد، به مرور می‌فهمد که مادرش عامدانه او را رها کرده، به همین دلیل به جبهه برمی‌گردد. در حقیقت «بچه مردم» در پایان شهادت را راهی برای پیدا کردن هویت نشان می‌دهد، چیزی که مخاطب با آن همراه نمی‌شود. در نهایت این فیلم اثری که با وجود نقطه ضعف‌ها، نگاهی متفاوت از زندگی بچه‌ها و نوجوانان نشان می‌دهد.

اگر موزیکال دوست دارید...

اگر شما جزو آن دسته از آدم‌هایی هستید که از موسیقی ماجراهای شگفت‌انگیز آملی پولن یا هوگو خوشتان آمده است، قطعا با موسیقی بچه مردم ساخته کریستف رضاعی ارتباط درجه یکی را برقرار می‌کنید. همچنانکه فیلم فضایی فانتزی دارد و از ابتدا با تصاویری قدیمی و در عین حال رنگی خاصص بر پرده سینما ظاهر می‌شود، موسیقی نیز این فضا را با صصدا به بهترین شمل نمایندگی می‌کند. موسیقی حجیم و نسبتا دائمی بچه مردم، موسیقی‌ است روایتگر که در تمام مدت تماشای فیلم حضور دارد و در عین حال زیادی و بیش از اندازه نیست. موسیقی کریستف رضاعی همجون شخصیت‌های فیلم با سازبندی و آواهای کودکانه آغاز شده و با لحنی نوجوانانه ادامه پیدا کرده و در آخر صدایی که از فیلم می‌شنویم صدای کودکی‌ست پاک که سن‌اش بالا رفته. موسیقی رضاعی در واقع توامان با شخصیت‌ها بزرگ شده و قد کشیده و این بزرگ شدن با تغییر سازبندی متجلی شده است. اگر در نیمه اول فیلم سازهای ارف و کودکانه و صداهای فانتزی‌تر بیشتر به گوش می‌رسید، در پایان، صدای ویولن و ارکستر پررنگ‌تر است. همچنانکه ابوالفضل آقاجانی یا آنطور که خود شخصیت خودش را صدا می‌کند؛ آقا ابوالفضل آقاجانی بزرگ می‌شود و با مسائل مختلف زندگی مواجه می‌شود، موسیقی نیز پا به پایش در حرکت است. ملودی جانانه و بیادماندنی تیتراژ نیز که یکی از تیتراژهای متفاوت و دیرهنگام است از نکاتی است که از همان ابتدا بیاد تماشاگر می‌آورد که با موسیقی فیلمی حرفه‌ای مواجه است. در عین حال چندی نمی‌گذرد که در سکانس دزدیدن پرونده ها از پرورشگاه شیرخواران، یک قطعه موسیقی طولانی و هیجان انگیز می‌شنویم که یکی از بهترین پارن‌های موسیقی‌ست. بچه مردم پر است از نوستالژی. اگر در فیلم، تصویر ساک‌های خرید پلاستیکی و چادرهای گلدار و تلفن‌های سیمی خودنمایی می‌کند، در موسیقی صدای ضرباهنگ آویزهای قدیمی و فنری کنار تخت که با ساز کودکانه بلز یا پیانو نواخته شده بودند، می‌آید. زمانی که چهار پسر از شبانه‌روزی به قول خودشان بیرون آمده‌اند و اولین شب را در امامزاده می‌خوابند، موسیقی، همان موسیقی خواب کودکانه است. اگر در فیلم‌های تورناتوره، صدای رویا را علاوه بر تصویر، موسیقی می‌شنویم، در بچه مردم نیز این روند مشابه است. رویاگونگی که از ویژگی‌های موسیقی‌های کریستف رضضاعی است و امسال به شکل و لحنی دیگر در زیبا صدایم کن هم آمده بود، در بچه مردم به شکلی پر و پیمان استفاده شده است. مثلا سکانس عکاسی را بیاد بیاورید و ابوالفضلی که در میان عکس های ناشناس زنان دنبال عکس مادریست که هرگز او را ندیده. در این سکانس موسیقی‌ای که می‌شنوید موسیقی سلوی پیانو است. موسیقی‌ صدای تنهایی و در عین حال صلابت ابوالفضل است. یا در زمانی که ابووالفضل به جبهه می‌رود و نامه‌رسان خط مقدم است، و بقول خودش راضی، خشنود و خرسند است، صدای والس این خوشبختی به موسیقی به گوش می‌رسد. موسیقی فیلم بچه مردم یکی از بهترین کارهای کریستف رضاعی طی این سالهاست و باید گفت که در کنار موسیقی زیبا صدایم کن، او صاحب دو موسیقی برتر جشنواره امسال است. بچه مردم یکی از فیلم های حال خوب‌کن  این جشنواره است. فیلمی با ایده جدید و نو و پرداخت فانتزی که روایتش را جذاب و دیدنی کرده است. مسلما تجربه سالها مستند سازی به محمود کریمی کمک کرده که دنبال ایده واقعی و نسبت به آن دغدغه‌مند باشد. داستان چند نوجوان از بهزیستی که به هجده سالگی رسیده‌اندو حالا به دنبال آینده خودشان هستند هم جذاب است هم دیدنی. اما مهمترین نکته نوع روایت فانتزی و جذاب همراه با ریتم تند که از گزافه‌گویی پرهیز کرده توانسته فیلمی خوش آب و رنگ روی پرده بیاورد. بازی های شوخ و شنگ چشم گیر نوجوان های مبتدی در کنار پیشکسوت‌های سینما مثل گوهر خیراندیش، حسن معجونی و رضا کیانیان نتیجه خوبی به بار آورده و نشان از هدایت بازیگری درستی دارد. تا جایی که این فیلم را در زمره سیمرغ بگیران جشنواره چهل و سوم قرار داده است. سال‌هاست برای خوش رنگ و لعاب بودن فیلم و برای جذب مخاطب فضای زمانی دهه ۵۰ انتخاب می شود خصوصا برای فیلمهای کمدی. گاها هیچ دلیل خاصی هم برای این انتخاب وجود ندارد و صرف مضحک بودن لباس ها و آکسسوارها این اتفاق می‌افتد. اما کریمی برای انتخاب سال ۵۷ دلیل محکم و موجهی دارد که در پایان فیلم علتش مشخص می‌شود. در نهایت می‌شود به محمود کریمی بابت اولین فیلم بلند داستانی‌اش تبریک گفت به شرط انکه در باقی آثارش همینقدر خلاق و خوش‌فکر باشد.

اما واقعا داستان فیلم بچه مردم چیست؟!

خلاصه داستان رسمی فیلم بچه مردم این است: «تاجی: هر قصه‌ای رو دقت کنید می‌بینید قهرمانش از یه جایی رو پای خودش وایساده. الیور توییست یه جور، سهراب و فریدون اون جور، حضرت یوسف چهار سالش بود رفت عزیز مصر شد. حضرت موسی رو بگو؛ همین دنیا که اومد دادنش به آب. ماشالا نره غول شدین، پاتون اینجاس سرتون اونجا. وقتشه خودی نشون بدین…» ولی جدای از این، فیلم، قصه کودکی است که مادرش او را سر راه می‌گذارد و ما همراه او، اتفاقات و جریان پیچیده زندگی‌اش را دنبال می‌کنیم. داستان ایده درخشانی دارد، روایت نسلی که از پرورشگاه به جنگ رفتند و در تاریخ آن گم شدند. چهار نوجوان پرورشگاهی برای کشف گذشته خود، تصمیم می‌گیرند پرونده‌هایشان را از اتاق مدیریت بدزدند، تصمیمی که سرنوشت آن‌ها را تغییر می‌دهد.  این اثر به تنهایی توانسته چهار مفهوم اساسی جامعه ایران را در خود جای دهد. عشق، رفاقت، وطن و جنگ. با اینکه «بچه مردم» در این مفاهیم عمیق نمی‌شود اما تصویری جذاب از همگی آن‌ها نشان می‌دهد. در این فیلم مادر یا همان مهین خانم را می‌توان تمثیلی از ایران دانست که همه را در کنار هم جمع کرده است، در واقع فارغ از کیفیت ساخت، قصه‌ای از هویت ایرانی را روایت می‌کند. 

بازیگران و عوامل فیلم بچه مردم

گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، حسن معجونی، بهروز شعیبی، سیامک صفری، سیاوش چراغی‌پور، امید روحانی، زهرا داوودنژاد، سیدجواد یحیوی، ونوس کانلی، کامبیز امینی، سیامک ادیب، زری کریمی، سیاوش جامع و همچنین ۴ نوجوان درخشان این فیلم؛ مهبد جهان‌نوش، احسان احمدی، فرزین فلسفین و ایلیا یعقوبی بازیگران این فیلم هستند.ب از جمله ویژگی‌های برجسته فیلم بچه مردم حضور ستارگان سینما و تلویزیون ایران است که در کنار بازیگران تازه‌کار این فیلم حضور دارند. بازیگران شناخته‌شده‌ای چون گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، حسن معجونی، بهروز شعیبی، سیامک صفری و سیاوش چراغی‌پور در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. علاوه بر این، بازیگران جوانی چون مهبد جهان‌نوش، فرزین فلسفین، احسان احمدی و ایلیا یعقوبی نیز برای اولین بار در سینما به بازی پرداخته‌اند. این ترکیب از بازیگران حرفه‌ای و تازه‌کار جذابیتی خاص به فیلم بخشیده و مخاطبان را به تماشای آن ترغیب می‌کند.

درباره تهیه کننده و کارگردان فیلم بچه مردم

محمود کریمی مستندساز باسابقه‌ای است و عمده شهرت او به حضور در برنامه «خندوانه» و ساخت آیتم‌های آن برمی‌گردد. تهیه‌کننده فیلم هم سیدعلی احمدی است که پیش از این، تهیه‌کنندگی چند فصل از برنامه «خندوانه» را نیز در کارنامه داشته است. سرمایه گذار فیلم بچه‌ی مردم موسسه خیریه بهشت امام رضا است. همان موسسه‌ای که به واسطه تبلیغ در برنامه خندوانه حسابی معروف شد و به کودکان ناتوان کمک می‌کند.

دیگر عوامل ساخت فیلم

دیگر عوامل فیلم عبارتند از؛ مدیر فیلمبرداری: میلاد پرتوی، تدوین: عماد خدابخش، آهنگساز: کریستف رضاعی، انتخاب بازیگر و بازیگردان: علی صلاحی، مدیر تولید: فواد بوربور، طراح صحنه: بابک کریمی طاری، طراح گریم: احسان روناسی، طراح لباس: نازنین خزاعی، مدیر صدابرداری، صداگذاری و میکس: پرویز آبنار، طراح جلوه‌های ویژه بصری: حسن ایزدی، جلوه‌های ویژه میدانی: مرتضی رمضانی، مشاور فیلمنامه: مسعود مددی، نویسندگان: فائزه یارمحمدی و محمود کریمی و عکاسان: زهرا مصفّا و باران انوری. مجری طرح فیلم استودیو اِستوا است که به اهتمام و سرمایه‌گذاری یوسف اصلانی فیلم را ساخته است.

تحلیل بچه مردم

«بچه‌ی مردم» با لحنی فانتزی و روایتی طنزآمیز آغاز می‌شود که در ابتدا پتانسیل جذابی دارد، اما خیلی زود از مسیر خود خارج شده و دچار افت می‌شود. طراحی، کارگردانی و فیلم‌برداری آن تلاش دارد فضایی شبیه به فیلم‌های فانتزی هالیوودی ایجاد کند که تا حدی موفق است. طراحی صحنه نیز با دقت و جزئیات خوبی اجرا شده، اما در نیمه دوم، فیلم ناگهان تغییر لحن می‌دهد و وارد فضایی متفاوت می‌شود که این تغییر ناگهانی باعث افت کیفی و سقوط آزاد روایت می‌شود.

تحلیل روایت و ساختار فیلمنامه

فیلم «بچۀ مردم» با ایده‌ای درخشان و نوآورانه آغاز می‌شود. روایت زندگی نوجوانان پرورشگاهی که به دنبال هویت و گذشته خود می‌گردند، می‌توانست به فیلمی ماندگار تبدیل شود. کریمی در نیمه اول فیلم با مهارت قابل توجهی، فضایی فانتزی و در عین حال واقعی خلق می‌کند. ساختار روایی فیلم در پرده اول و دوم از انسجام خوبی برخوردار است. دیالوگ‌های کوتاه و تعلیق‌ساز، بیننده را تا میانه‌های فیلم با خود همراه می‌کند. صحنه‌هایی مانند دزدیدن پرونده‌ها از پرورشگاه یا زندگی در امامزاده، از سکانس‌های به یاد ماندنی فیلم هستند. اما ضعف اصلی در پرده سوم آشکار می‌شود. تغییر ناگهانی فضای فیلم از فانتزی به فضای جنگ و شهادت، باعث گسست روایی می‌شود. این تغییر ناگهانی نه تنها با فضای کلی فیلم همخوانی ندارد، بلکه احساسات بیننده را نیز به خوبی تحریک نمی‌کند.

تحلیل کارگردانی و جلوه‌های بصری

محمود کریمی که پیشینه مستندسازی دارد، در اولین فیلم بلندش تسلط خوبی بر جنبه‌های بصری نشان می‌دهد. استفاده از قاب‌های اندازه و قصه‌مند، یکی از نقاط قوت کارگردانی اوست. صحنه‌هایی مانند خوردن برنج با نیمرو توسط ابوالفضل، با نماهای از بالا به خوبی کارگردانی شده است. طراحی صحنه و لباس با دقت زیادی انجام شده است. استفاده از المان‌های نوستالژیک مانند ساک‌های پلاستیکی، چادرهای گلدار و تلفن‌های سیمی، فضای دهه شصت را به خوبی بازآفرینی کرده است. این توجه به جزئیات، نشان از دقت کارگردان در خلق فضای فیلم دارد. جلوه‌های بصری و فیلمبرداری نیز در خدمت روایت قرار گرفته‌اند. استفاده از رنگ‌های گرم و نورپردازی مناسب، فضای گرم و نوستالژیک فیلم را تکمیل می‌کند. هرچند در برخی سکانس‌ها، تلاش برای ایجاد فضای فانتزی کمی مصنوعی به نظر می‌رسد.

تحلیل بازیگری و هدایت بازیگران

یکی از نقاط قوت فیلم، بازی درخشان نوجوانان تازه‌کار است. مهبد جهان‌نوش در نقش ابوالفضل، عملکرد قابل قبولی دارد و تحول شخصیتی او را به خوبی نشان می‌دهد. سه نوجوان دیگر نیز در نقش دوستان ابوالفضل، بازی طبیعی و باورپذیری ارائه داده‌اند. در کنار نوجوانان، بازیگران پیشکسوت نیز حضوری پررنگ دارند. گوهر خیراندیش در نقش مامان‌مهین، چهره‌ای مادرانه و گرم از خود به نمایش گذاشته است. رضا کیانیان و حسن معجونی نیز در نقش‌های مکمل، عملکرد درخشان‌تری داشته‌اند. هدایت بازیگران توسط کریمی قابل تقدیر است. او توانسته از بازیگران تازه‌کار، پرفرمنس های طبیعی و بی‌آلایش بگیرد. صحنه‌های کمدی فیلم نیز بدون اغراق و ابتذال، به خوبی اجرا شده‌اند.

تحلیل موسیقی و صداگذاری

موسیقی کریستف رضاعی یکی از نقاط درخشان فیلم است. موسیقی که همگام با شخصیت اصلی رشد می‌کند و از حالت کودکانه به بزرگسالی منتقل می‌شود. این همگامی موسیقی با سیر تحول شخصیت، نشان از درک عمیق آهنگساز از روایت فیلم دارد. سازبندی موسیقی نیز هوشمندانه انتخاب شده است. استفاده از سازهای ارف و صداهای فانتزی در نیمه اول، و جایگزینی آن با ویولن و ارکستر در نیمه دوم، به خوبی نشان‌دهنده رشد شخصیت اصلی است. قطعه موسیقی در سکانس دزدیدن پرونده‌ها از بهترین قسمت‌های موسیقی فیلم است. صداگذاری و میکس نیز به خوبی انجام شده است. تعادل بین دیالوگ‌ها، موسیقی و افکت‌های صوتی، تجربه شنیداری خوبی برای بیننده ایجاد می‌کند. استفاده از صداهای محیطی نیز به باورپذیری فضای فیلم کمک کرده است.

تحلیل درون‌مایه و مفاهیم فلسفی

فیلم به موضوع هویت و خودشناسی می‌پردازد. این پرسش که "هویت انسان تا چه اندازه وابسته به پدر و مادر بیولوژیک اوست؟" یکی از مفاهیم اصلی فیلم است. کریمی به خوبی نشان می‌دهد که انسان می‌تواند در روابط با دیگران به هویتی خودخواسته دست یابد. مفهوم رفاقت و همبستگی اجتماعی نیز از دیگر درون‌مایه‌های فیلم است. روابط بین چهار نوجوان اصلی فیلم، نمونه‌ای از همبستگی و حمایت متقابل را نشان می‌دهد. این روابط جای خالی خانواده را تا حدی پر می‌کند. با این حال، فیلم در پرداخت عمیق به این مفاهیم چندان موفق نبوده است. تغییر ناگهانی فضای فیلم در پرده سوم، فرصت کاوش عمیق‌تر در این مفاهیم را از بین برده است. پایان‌بندی فیلم نیز نتوانسته به خوبی مفاهیم مطرح شده را جمع‌بندی کند.

 کلام آخر

فیلم بچه مردم با داستانی متفاوت و بازیگران برجسته، می‌تواند به یک موفقیت بزرگ در جشنواره فجر تبدیل شود. محمود کریمی با این فیلم نشان داده است که توانایی انتقال تجربیات مستند خود به دنیای سینما را دارد. داستان انسانی و اجتماعی این فیلم، که به مشکلات کودکان و افراد نیازمند می‌پردازد، می‌تواند در میان مخاطبان ایرانی جایگاهی خاص پیدا کند و تحسین‌های زیادی را برانگیزد. در نهایت، بچه مردم با نشان دادن چالش‌ها و مبارزات یک کودک رهاشده، از ساختاری انسانی و جذاب برای جلب توجه به مسائل اجتماعی برخوردار است.

https://www.asianewsiran.com/u/hEf
اخبار مرتبط
فیلم سینمایی «کج‌پیله» به کارگردانی هاتف علیمردانی و با بازی الناز شاکردوست این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم داستان زنی را روایت می‌کند که بر اثر اتفاقی ناگهانی به مرد تبدیل می‌شود. «کج‌پیله» در واقع نسخه ایرانی فیلم ترکی «اوه! بیلندا» است که با تغییراتی به صورت کمدی ارائه شده است. صحنه‌های رقص و گریم مردانه شاکردوست در فضای مجازی به سرعت وایرال شده‌اند. نقش‌آفرینی الناز شاکردوست در این فیلم ضعیف ارزیابی شده و روایت داستان نیز گسسته و کلیشه‌ای توصیف شده است.
فیلم «مجنون» به کارگردانی مهدی شاه‌محمدی با وجود هزینه‌سازی کلان، در شخصیت‌پردازی شهید زین‌الدین و روایت عملیات خیبر ناکام مانده و تبدیل به نمونه‌ای از ضعف‌های سینمای دفاع مقدس شده است. در این مطلب به نقد و بررسی فیلم مجنون می پردازیم.
فیلم "قسطنطنیه" جدیدترین ساخته کریم امینی، داستان گروهی از ایرانیان را روایت می‌کند که برای واکسیناسیون به ترکیه سفر می‌کنند، اما درگیر ماجراهایی می‌شوند که به یک رسوایی جهانی ختم می‌شود. در این یادداشت نقد و تحلیلی از فیلم قسطنطنیه را ارائه خواهیم داد.
فیلم "ناتور دشت" به کارگردانی خردمندان، با بازی درخشان میرسعید مولویان و هادی حجازی‌فر، روایتگر داستان گمشدن یک کودک در روستایی ایرانی است که تعلیقی نفس‌گیر از ابتدا تا انتها ایجاد می‌کند. در این یادداشت نقد و تحلیلی از فیلم ناتوردشت را ارائه خواهیم داد.
"گوزن‌های اتوبان" ساخته ابوالفضل صفاری با بازی ستارگانی چون الناز شاکردوست، نوید پورفرج و صدف اسپهبدی، اگرچه با ایده‌ای نو و به‌روز درباره تاثیرات فضای مجازی آغاز می‌شود، اما در میانه راه به ورطه شعارزدگی و کلیشه‌سازی سقوط می‌کند. در این مطلب به نقد و بررسی فیلم گوزن های اتوبان می پردازیم.
فیلم سینمایی "غیبت موجه" به کارگردانی عباس رافعی پس از ۴ سال انتظار برای دریافت مجوز، نهایتا به پرده سینماها راه یافته است. این فیلم که با بازی میترا حجار و ابوالفضل پورعرب در نقش‌های اصلی همراه است، روایتی نمادین از بحران‌های نظام آموزشی و اجتماعی ارائه می‌دهد. در این مطلب به نقد و بررسی این فیلم می پردازیم.
فیلم سینمایی «مرجان» به کارگردانی میلاد بنی طبا، با نگاهی جامعه‌شناختی به بررسی خشونت پنهان علیه زنان و مسئله ازدواج اجباری می‌پردازد. این فیلم که متأثر از ماجرای رومینا اشرفی است، با روایتی معمایی مخاطب را با تراژدی زیست زنانه در بستر سنت‌های معیوب آشنا می‌کند.
فیلم «آدم‌فروش» به کارگردانی محمود کلاری با بازی علی شادمان و رایان سرلک، در جشنواره فجر خوش درخشید، اما نقدها حاکی از غلبه تصویر بر محتوا و روایت کم‌عمق داستان است. در این مطلب به بررسی فنی و نقد و بررسی فیلم و بازیگران می پردازیم.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید