یکشنبه / ۱۸ آبان ۱۴۰۴ / ۱۷:۰۰
کد خبر: 33916
گزارشگر: 548
۲۹۸
۲
۰
۲۱
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق

گرانی مردم را خشمگین کرده؛ خستگی، ناامیدی و سفره‌هایی که هر روز کوچک‌تر می‌شوند

گرانی مردم را خشمگین کرده؛
خستگی، ناامیدی و سفره‌هایی که هر روز کوچک‌تر می‌شوند
کاظم عاشوری گیلده در مقاله تحلیلی جدید خود به بررسی عمیق تاثیرات گرانی بر زندگی مردم ایران پرداخته است. به باور او، گرانی از یک مفهوم اقتصادی به نبض روزمره زندگی مردم تبدیل شده است. این محقق هشدار می‌دهد که جمله «امروز از فردا ارزان‌تر است» که بر زبان بسیاری از مردم جاری است، نشان از عمق ناامیدی و فرسودگی جامعه دارد. از حذف گوشت و لبنیات از سبد خانوار تا جوانانی که جرات رویاپردازی ندارند. عاشوری گیلده تاکید می‌کند که خطرناک‌تر از خود گرانی، بی‌اعتمادی مردم به مسئولان و ناامیدی عمیق جمعی است که جامعه را تهدید می‌کند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:

کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - گرانی دیگر فقط یک واژه نیست؛ به نبض روزمره‌ی زندگی مردم تبدیل شده است. هر روز که می‌گذرد، قیمت‌ها بالا می‌رود، اما درآمد همان است که بود. حالا دیگر مردم می‌گویند: «امروز از فردا ارزان‌تر است»؛ جمله‌ای که عمق ناامیدی و فرسودگی را در خود دارد. مردم ایران با گوشت، پوست و استخوان خود این فشار را حس می‌کنند. از صف نان گرفته تا خرید ساده‌ی مواد غذایی، هر لحظه با اضطراب و بی‌ثباتی همراه است. زندگی، دیگر برنامه‌ریزی‌پذیر نیست؛ هرچیزی ممکن است فردا گران‌تر شود، یا دیگر در توان خرید نباشد.

زندگی که به جنگ روزانه تبدیل شده است

در جامعه‌ای که نود درصد آن را مردم عادی تشکیل می‌دهند، فشار اقتصادی معنایی واقعی پیدا کرده است. دیگر صحبت از آمار نیست؛ صحبت از واقعیتی است که در خانه‌ها جریان دارد. مشکل از مسکن و اجاره‌های نجومی شروع شد و حالا رسیده به سیر کردن شکم خانواده فقط برای یک وعده در روز. بسیاری از خانواده‌ها برای زنده ماندن، نه زندگی کردن، می‌جنگند. هزینه‌ها آن‌قدر زیاد شده است که مردم دیگر امیدی به زندگی و آینده ندارند. پدران شرمنده از خالی بودن یخچال، مادران خسته از حساب و کتاب روزانه، جوانانی که از ترس آینده حتی جرات رویاپردازی ندارند. این تصویر واقعی جامعه امروز است.

سکوتی از جنس خشم

بعضی مسئولان می‌گویند «نباید گله کرد، چون شرایط بحرانی است». اما مردم می‌پرسند: این بحران از کجا آمده؟ آیا این مردم بودند که سیاست‌گذاری کردند، تصمیم گرفتند، یا مدیریت اقتصادی کشور را به این نقطه رساندند؟ وقتی تورم افسارگسیخته، بی‌برنامگی اقتصادی و ضعف مدیریت با زندگی مردم گره بخورد، نتیجه همین می‌شود: سکوتی که از خشم ساخته شده است. مردمی که هنوز آرام‌اند، اما در درون، فریادشان را ذخیره کرده‌اند. این سکوت، آرامش نیست؛ هشدار است.

بی‌اعتمادی، خطرناک‌تر از فقر

شاید خطرناک‌تر از خودِ گرانی، بی‌اعتمادی مردم باشد. مردمی که دیگر هیچ وعده‌ای را باور ندارند. سال‌ها وعده شنیدند و هیچ‌چیز تغییر نکرد. امروز دیگر کسی منتظر نیست اتفاقی بهتر رخ دهد. وقتی می‌گویند: «در این کشور تاکنون هیچ چیز درست نشده»، این جمله فقط گلایه نیست؛ سندی از ناامیدی عمیق جمعی است. جامعه‌ای که امیدش را از دست می‌دهد، حتی اگر نفس بکشد، دیگر زندگی نمی‌کند.

سفره‌هایی که هر روز کوچک‌تر می‌شوند

گرانی یعنی حذف گوشت و لبنیات از سفره‌ی مردم، حذف میوه از خرید ماهانه و حذف آرامش از ذهن خانواده‌ها. کلمه‌ی «سو تغذیه» شاید علمی به‌نظر برسد، اما در واقع یعنی خانواده‌ای که تنها می‌تواند یک وعده‌ی ساده در روز بخورد. این وضعیت سلامت جسمی و روانی جامعه را تهدید می‌کند و آینده‌ی نسل جدید را در خطر می‌گذارد.

مسئولیت با کیست؟

سال‌هاست که مردم هزینه‌ی تصمیمات اشتباه را می‌پردازند. هر بار که از کنترل تورم، از برنامه‌ریزی اقتصادی، از بهبود شرایط صحبت می‌شود، نتیجه همان است: قیمت‌ها بالاتر می‌رود و مردم فقیرتر می‌شوند. وقتی در چنین وضعیتی به مردم گفته می‌شود «انتقاد نکنید»، معنایش این است که رنجشان را هم نبینند، دردشان را هم نگویند. اما مردم ایران دیده‌اند، تحمل کرده‌اند و حالا به آخر صبر رسیده‌اند.

خستگی و ناامیدی؛ چهره‌ی امروز مردم

در این روزها، مردم دیگر به فردا فکر نمی‌کنند، چون فردا را غیرقابل پیش‌بینی می‌دانند. جوانان انگیزه‌ی ازدواج ندارند، کارگران از تأمین نان شب درمانده‌اند، خانواده‌ها هر روز بین اجاره‌خانه و خرید غذا یکی را انتخاب می‌کنند. در چنین شرایطی، دیگر جایی برای امید باقی نمی‌ماند. مردم نمی‌خواهند شعار بشنوند، نمی‌خواهند وعده ببینند. فقط می‌خواهند زندگی کنند.

پایانی برای گفتن، نه برای تسلیم شدن

این مقاله صدای همان مردمی است که در سکوت، در خستگی و در ناامیدی، هنوز نفس می‌کشند. نه برای اعتراض کور، بلکه برای گفتن حقیقتی ساده:

هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بر روی درد مردمش سکوت کند و انتظار آرامش داشته باشد. مردم ایران امروز خشمگین‌اند، نه از زندگی، بلکه از بی‌توجهی به زندگی‌شان. و این خشم، اگر باز هم نادیده گرفته شود، دیر یا زود صدایی خواهد شد که دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند خاموشش کند.

 

به قلم: کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق
https://www.asianewsiran.com/u/hI8
اخبار مرتبط
کاظم عاشوری گیلده در مقاله تحلیلی جدید خود به بررسی خطرات تقدم تقسیم بر تولید پرداخته است. به باور او، تقسیم مساوی ثروت بدون توجه به تولید، به فقر همگانی می‌انجامد. عاشوری گیلده با اشاره به چهار دلیل اصلی شامل کاهش انگیزه خلاقیت، راندمان پایین، کاهش کیفیت کالاها و بی‌ثباتی اقتصادی، هشدار می‌دهد که سیاست‌های صرفاً توزیعی نتیجه معکوس خواهند داشت. این محقق تأکید می‌کند که راه حل واقعی، تقویت سازوکار تولید و نوآوری در کنار تنظیم مقررات هوشمند و مالیات عادلانه است، نه تقسیم اجباری ثروت.
در جهان امروز، قدرت دیگر در صدای انفجار موشک‌ها یا تعداد تانک‌ها خلاصه نمی‌شود. در عصر اقتصاد دیجیتال و بازارهای جهانی، یک تصمیم کوچک در واشنگتن می‌تواند لرزه‌ای به ارزش دارایی‌ها، سهام و حتی طلا در سراسر جهان بیندازد. بمب واقعی، دلار آمریکاست؛ و ماشهٔ آن در دستان نهادی به نام «فدرال رزرو».
کارشناسان اقتصادی با بررسی آمارهای نیمه اول سال ۱۴۰۴ هشدار می‌دهند اقتصاد ایران با توقف سرمایه‌گذاری، کوچک شدن بخش‌های صنعت و کشاورزی و کاهش شدید تقاضا مواجه است. پیش‌بینی می‌شود موج بیکاری در ماه‌های آینده تشدید شود. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت به بررسی معضل اخیر اقتصادی ایران می پردازد.
صف‌های طولانی برای کالاها و خدمات مختلف، از بنزین و مرغ تا دارو و بلیت کنسرت، به صحنه‌ای آشنا در زندگی روزمره ایرانیان تبدیل شده است. این پدیده که اقتصاددانان از آن به عنوان «اقتصاد صف» یاد می‌کنند، نه تنها نشان‌دهنده اختلال در نظام عرضه و تقاضاست، بلکه هزینه‌های سنگین اقتصادی، اجتماعی و روانی بر مردم تحمیل می‌کند. کاظم عاشوری گیلده این پدیده عجیب اقتصادی را بررسی می کند.
گزارش مرکز آمار ایران همچون آیینه‌ای شفاف، واقعیت تلخ اقتصادی را به نمایش گذاشته است: تورم ۴۲.۴ درصدی تنها یک عدد نیست، بلکه نشان‌دهنده عمق فاجعه‌ای است که زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، افزایش بیش از ۵۰ درصدی قیمت مواد غذایی و رشد سرسام‌آور هزینه مسکن، خانوارها را به مرز فروپاشی اقتصادی کشانده است. کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، با تحلیل این آمار هشدار می‌دهد که جامعه ایران در دام قاعده هرم مازلو گرفتار شده است. جایی که بیش از ۸۰ درصد درآمد خانواده‌ها صرف تأمین دو نیاز اولیه یعنی مسکن و غذا می‌شود و دیگر جایی برای آموزش، درمان، فرهنگ و توسعه باقی نمی‌ماند.
فقر پنهان در ایران ۱۴۰۴ به معضلی فراگیر تبدیل شده است؛ پدیده‌ای که در آن افراد با وجود ظاهر آراسته، از تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی عاجزند. تحلیل عمیق ریشه‌های این بحران و تأثیرات مخرب آن بر روان جامعه را به قلم کاظم عاشوری گیلده، نویسنده و محقق، در این گزارش بخوانید.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
دایره حل مشکلات
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
3
0

با تزئین تهران از یکسو و عدم توجه به روستا از سوی دیگر جمعیت کلانشهر ها بخصوص تهران افزایش یافته و به تبع آن مصرف و تولید آلودگی (صدا ، هوا ، بی بند و باری اجتماعی ، خلاف ، جرائم ...) و زباله هم چنین. اگر شهرکهایِ کوچکِ طراحی شده ایجاد و زمین بعنوان انگیزه به متخصصین داده شود + نقشه مسکن با معیار های اسلامی ( یک طبقه ، حیاط ، باغچه ، اندرونی ... ) متخصصان کشاورزی از دفتر نشینی به تولید راه خواهند یافت و فارغ التحصیلان دامپزشگی به کار مورد علاقه و پرورش دهنگان ماهی در گوشه ای از این مرز چند هزار کیلومتر با دریا گوشت سفید قاره را تولید خواهند کرد. بعد از اولویت امنیت غذا به امنیت گوشه های دیگر نیازها می رسیم...این دایره ایست از ایجادانگیزه برای ترک کلانشهر ها و جمع متخصصین هر رشته و تامین کمبود ها در داخل با این نگاه بلند مدت که صادر شود چون نفت پایان خواهد یافت و تولید غذا نیاز امروز و حتی بیشتر فرداست.

ناشناس
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
3
0

در تائید نظر فوق بعنوان نمونه تاریخ چهل و پنج ساله چاه بهار را مطالعه و تصاویر دیروز و امروز را مقایسه کنید. روشن می شود که نیازی به انتقال پایخت نیست چون نمی شود شیپور را از سر گشادش نواخت/ بصدا در آورد.


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید