آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - «به کارما اعتقاد ندارم، اما به توازن چرا» جملهای کوتاه اما ژرف که نقطهی عزیمت بسیاری از تأملات فلسفی است. در دورانی که مرز میان علم، معنویت، و عقلانیت بیش از هر زمان دیگری محل بحث است، این جمله تبلور ذهنیتیاست. که سعی دارد حقیقت را نه در آموزههای سنتی، بلکه در واقعیتهای ملموس و قانونمند جستوجو کند.
کارما: عدالت معنوی یا بازتاب کیهانی؟
کارما مفهومیاست. که ریشه در آیینهای هندو، بودا و جین دارد؛ آموزهای که اعلام میکند هیچ عملی بیپاسخ نمیماند. پاداش و کیفر، نه از سوی جامعه یا قانون، بلکه از دل هستی و انرژیهای آن صادر میشود. برای مثال، فردی که در مسیر زندگیاش به یاری یک نیازمند میشتابد، بر اساس باور به کارما، موجی از انرژی مثبت در کیهان منتشر میکند که در زمان مناسب به خودش بازمیگردد. خواه به شکل اتفاقی خوب، خواه آرامشی درونی. به همین ترتیب، کسی که بیدلیل دیگران را میرنجاند، ناگزیر با موجی از آسیبهای غیرمنتظره در زندگیاش مواجه خواهد شد. کارما، به معنای واقعی کلمه، دعوتی است به خودآگاهی مستمر و باور به نوعی نظم ناپیدا در پهنه هستی که از نگاه عقل مادی فراتر میرود.
توازن: نظم طبیعی، بینیاز از قضاوت
در نقطهی مقابل، توازن مفهومیاست. زمینیتر، عینیتر و بیطرفتر. جهان در ذات خود به تعادل گرایش دارد و این گرایش، مستقل از مفاهیم اخلاقی یا معنوی عمل میکند. وقتی کسی بدون توقف کار میکند و به جسم و روان خود بیتوجه است، بدنش به شکل بیماری، ضعف یا خستگی مفرط واکنش نشان میدهد. این پاداش یا کیفر نیست؛ بلکه بازتاب طبیعی بر هم خوردن تعادل فیزیکی و روانی انسان است. در روابط انسانی نیز، اگر یکطرفهبودن بیش از اندازه ادامه یابد. یعنی یکی فقط بدهد و دیگری فقط بگیرد. رشتهی ارتباط ناگزیر گسسته خواهد شد. توازن در اینجا نه به قضاوت میپردازد، نه به پاداش؛ تنها تلاش میکند تعادل از دسترفته را بازگرداند. در طبیعت نیز، تخریب بیرویهی منابع زیستمحیطی با واکنشهایی چون سیلاب، خشکسالی یا تغییرات اقلیمی همراه است. نه انتقام است، نه مجازات؛ فقط واکنش یک سیستم خودتنظیمگر به افراط و بیمبالاتی.
تفاوت بنیادین: معنویت در برابر منطق طبیعی
کارما، با وجود جذابیتش، از چارچوب معنویت خارج نمیشود و نیازمند پذیرش نادیدنیها و نیرویی فراتر از طبیعت است. در حالی که توازن، از جنس فیزیک است، از جنس نظمهای زیستی و اجتماعی. توازن به ما میگوید: «اگر از مرز بگذرانی، جهان واکنش نشان میدهد. بیآنکه نیت تو را قضاوت کند.» اما کارما میگوید: «آنچه نیت کردی، به همان نیت پاسخ داده میشود. روزی، جایی، در قالبی شاید متفاوت.»
نتیجهگیری: وقتی عقلانیت جایگزین تقدیر میشود.
در جهان معاصر که انسان بیش از پیش در پی توضیحهای علمی و تجربی برای پدیدههاست، مفهوم توازن جایگاهی مطمئنتر از کارما مییابد. توازن، بدون نیاز به ماوراءالطبیعه، توان تبیین بسیاری از پیامدهای رفتاری ما را دارد. جملهی آغازین این مقاله، نه نفی اخلاق است، نه بیاعتقادی به مسئولیت انسانی؛ بلکه تأکیدیاست بر اینکه میتوان باوری به نظم داشت، بدون آنکه درگیر قضاوتهای کیهانی شویم. میتوان به جای چشمداشت به بازگشت نیکیها یا مجازات بدیها، به درک نظام طبیعی روابط، بدن، جامعه و جهان پرداخت؛ و از این رهگذر، خود را در مسیر درست قرار داد. نه برای پاداش، بلکه برای پایداری.