آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فیلم "روباه" به کارگردانی ابراهیم افخمی، یکی از بحثبرانگیزترین آثار سینمای ایران در سالهای اخیر است. این فیلم که با رویکردی رسانهای و فرمولی نزدیک به سینمای هالیوود ساخته شده، تلاش دارد تا خود را از آثار پروپاگاندای معمول متمایز کند. اما آیا این تمایز به معنای خلق یک اثر ماندگار است؟ سکانس آغازین "روباه" با نماهای هوایی خیابان های شهر، بیننده را به یاد فیلمهای اکشن غربی میاندازد. این انتخاب بصری نشان میدهد که افخمی قصد دارد مخاطب عام را جذب کند، نه فقط مدیران فرهنگی! اما تیتراژ تلویزیونی و برخی ضعف های فنی، این تأثیر اولیه را تا حدی خنثی میکنند. با این حال، داستان نسبتاً جذاب و کارگردانی روان افخمی، کمکم فیلم را به مسیر درست هدایت میکند. صحنههای پرتحرک مانند تعقیب و گریز موتورسواران، بیننده را درگیر خود میکند، اما آیا این صحنه ها بهتنهایی کافی هستند تا "روباه" را به یک اثر مهم تبدیل کنند؟
سکانس آغازین "روباه" ، شبیه به برخی آثار اکشن سینمای هالیوود، خیابان های شهر را به صورت هلی شات نشان می دهد تا از همان آغاز یک فاصله گذاری معناداری از سایر آثار پروپاگاندای - شاید هم سفارشی- مشابه خود داشته باشد. این نما شاید قصد دارد بیننده را متوجه کند ، که روباه مانند بسیاری از فیلم های پروپاگاندای داخلی برای آرشیو برخی مدیران تهیه نشده و قرار است توسط مردم دیده شود. اما بیننده ای که هنوز کامل در صندلی خود جاگیر نشده ، با یک تیتراژ بسیار ابتدایی روبرو می شود .تیتراژی تلویزیونی که حس بدِ آن ، تاثیر سکانس آغازی فیلم را خنثی می کند. فیلم رفته رفته به کمک داستان نسبتا جذاب و کارگردانی خوب افخمی راه خود را پیدا می کند و اتفاقات خاص آن ، برای بیننده قابل هضم می شود. افخمی با قرار دادن سکانس های پر تحرک و گیرا مانند موتورسواری حمید با جاسوس– که با کیفیت قابل قبولی ارائه شده اند – بیننده را آرام آرام وارد ماجرا کرده و با گره افکنی روایت خود را ادامه می دهد. ریتم این روایت تقریبا تا پایان ، حفظ می شود بدون آن که با فراز و نشیب زیادی همراه شود. این ریتم ملال آور نیست و کسی احساس خستگی نمی کند اما بهتر می بود برای اثری با این موضوعِ خاص ، در برخی صحنه ها هیجان بیشتری به فیلم تزریق می شد. بزرگترین مشکل " روباه " را می توان در ساده نمایش دادن برخی صحنه های بنیادین بر شمرد که از جمله آن ها می توان به صحنه قتل منصور یا سکانس پایانی اثر اشاره کرد. در مجموع می توان فیلم را در این جمله خلاصه کرد که "روباه فیلم خوبی ست اما اثر مهمی نیست".
"روباه " مانند فیلم " آذر، شهدخت ، پرویز و دیگران" یک شاهکار محسوب نمی شود اما استانداردهای لازم برای یک فیلم خوب را داراست. نه تصویربرداری آن خیره کننده است و نه تدوین و بازی ها فوق العاده . اما تمام اجزای اثر توانسته اند گلیم خود را از آب بیرون بکشند بدون آن که بیش از حد دیده شوند و یا به کلیت اثر لطمه ای وارد کنند. "روباه"متعلق به سینمای بدنه ای است که در حال حاضر برای سینمای ایران شان استراتژیک دارد. افخمی فرمول هالیوود را برای ساخت یک پروپاگاندای داخلی پیش گرفته که مبنای آن نگاهی رسانه ای به سینماست نه نگاهی صرفا هنری. توجه به سینمای بدنه با مضامین استراتژیک می تواند ابزاری مناسب برای مقابله با برخی آثار غربی باشد که در صدد تخریب چهره کشور در داخل و خارج هستند.
عوامل فیلم
- نویسنده و کارگردان : بهروز افخمی
- بازیگران: حمید گودرزی، مرجان شیر محمدی جلال فاطمی و آرش مجیدی.
خلاصه داستان
روباه قصه نافرجام ترور دانشمندان هسته ای کشورمان است که توسط یک جاسوس اسراییلی برنامه ریزی شده بود. این جاسوس برای عملی کردن برنامه ترور خود از شهروندان عادی استفاده می کند. حمید نادانسته به عنوان پیک موتوری با او همکاری می کند و ناخواسته شریک جرم او در ایجاد اخلال در امنیت کشور می شود. فیلم "روباه" ساخته ابراهیم افخمی، با ترکیبی از عناصر هالیوودی و روایت ایرانی، تلاش کرده تا خود را از آثار پروپاگاندای رایج متمایز کند. اما آیا این فیلم به استانداردهای یک اثر استراتژیک برای سینمای ایران رسیده است؟
تحلیل تخصصی آسیانیوز ایران
"روباه" را میتوان نمونهای از سینمای بدنه ایران دانست که با نگاهی رسانهای و نه صرفاً هنری ساخته شده است. افخمی با الهام از فرمولهای هالیوودی، سعی کرده فیلمی بسازد که هم برای مخاطب عام جذاب باشد و هم پیام های امنیتی-سیاسی خود را منتقل کند.
نقاط قوت فیلم
- کارگردانی روان و ریتم مناسب که باعث می شود مخاطب احساس خستگی نکند.
- صحنه های اکشن با کیفیت مانند تعقیب و گریز موتورسواران که به خوبی فیلمبرداری شدهاند.
- داستان نسبتاً جذاب که تا حدی توانسته مخاطب را با خود همراه کند.
نقاط ضعف فیلم
- پرداخت ساده و سطحی صحنه های کلیدی مانند قتل منصور یا پایان بندی فیلم که از تاثیر دراماتیک اثر می کاهد.
- تیتراژ و برخی جزئیات فنی ضعیف که حس یک فیلم سینمایی حرفهای را مخدوش می کند.
- عدم عمق در شخصیت پردازی که باعث میشود مخاطب با کاراکترها ارتباط عاطفی عمیقی برقرار نکند.
در کل، "روباه" اثری است که برای سینمای ایران ضروری به نظر میرسد، اما هنوز تا تبدیل شدن به یک اثر ماندگار فاصله دارد. این فیلم نشان میدهد که سینمای ایران برای رقابت با روایتهای غربی نیاز به سرمایهگذاری بیشتر در فیلمنامهنویسی و پرداخت فنی دارد.