چهارشنبه / ۹ مهر ۱۴۰۴ / ۲۲:۵۲
کد خبر: 32938
گزارشگر: 548
۳۰۷۰
۰
۰
۲
بررسی ریشه‌های یک تحول اجتماعی بزرگ در ایران و جهان

از کاهش تمایل به پسرآوری تا بحران مردانگی؛ جهان به استقبال زنان می‌رود!

از کاهش تمایل به پسرآوری تا بحران مردانگی؛ جهان به استقبال زنان می‌رود!
تحقیقات بین‌المللی از یک چرخش تاریخی در ترجیح جنسیت فرزندان خبر می‌دهند: دیگر پسران گزینه اول خانواده‌ها نیستند. این تغییر نگرش عمیق، هم‌زمان با یک "بحران مردانگی" چندبعدی همراه شده که خود را در افزایش خودکشی، کاهش قدرت باروری، افت تحصیلی و سردرگمی هویتی مردان نشان می‌دهد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

 در گذشته، خانواده‌ها بیشتر تمایل داشتند که فرزندشان پسر باشد. مسائل مختلفی باعث می‌شد که این تمایل در آن‌ها شکل بگیرد. ارث‌بریِ فرزندان پسر و همچنین موقعیت و جایگاهی که می‌توانستند در جامعه داشته باشند، باعث می‌شد که والدین بیشتر تمایل به فرزند پسر داشته باشند. حتی در بسیاری از موارد، جنین دختر، از حق زندگی محروم می‌شد به این دلیل که نمی‌توانست این امتیازات را با خودش به همراه آورد.

اکنون پژوهش‌ها نشان می‌دهد که رویه به کلی تغییر کرده و والدین عمدتا به فرزند دختر تمایل دارند. مسائل مختلفی دست به دست هم داده‌اند و تفکر سنتی نسبت به فرزندان پسر و دختر را تغییر داده‌اند. یکی از مهم‌ترین مسائل این است که خانواده‌ها معتقدند تربیت فرزند دختر، آسان‌تر از فرزند پسر است. از طرف دیگر، بر این باورند که در دوران پیری، دختران می‌توانند از آن‌ها مراقبت و نگه‌داری کنند. چرخش از پسرسالاری به دخترگرایی؛ جهان به استقبال دختران می‌رود. نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود از کاهش ترجیح فرزندان پسر در جهان خبر داده است. این درحالی است که در گذشته میلیون‌ها دختر به دلیل جنسیت شان سقط می‌شدند.در جوامعی مانند هند، چین، کره جنوبی و برخی کشورهای خاورمیانه، تعادل جنسیتی در تولدها در حال بازگشت به حالت طبیعی است. بسیاری از خانواده‌ها دختران را مهربان‌تر، وفادارتر و مراقب‌تر از پسران می‌دانند. همچنین تغییر نگرش‌های فرهنگی، پیشرفت زنان، و رشد استقلال اقتصادی دختران در این تغییر نگرش مؤثر بوده‌اند. این تغییر نگرش، نویدبخش آینده‌ای متعادل‌تر و عادلانه‌تر برای کودکان—فارغ از جنسیت‌شان—است. همانگونه که در گذشته، به شکل افراط گونه ای، میل به داشتن فرزند پسر در جامعه موج می زد، حالا افراط از این طرف بوم افتاده و میل به نوزاد دختر گرایش پیدا شده است. این مسئله و مسائل دیگری که در این مقاله به آن ها اشاره می شود، همگی باعث سرخوردگی پسران جوان و مردان شده است؛

مصرف بالاتر الکل در مردان نسبت به زنان

 طبق گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، مردان بالغ بیشتر از زنان الکل می نوشند. در بررسی آنها تقریباً ۵۸ درصد از مردان بالغ در ۳۰ روز گذشته مشروبات الکلی مصرف کرده‌اند در حالی که ۴۹ درصد از زنان بالغ گزارش کرده‌اند. مردان بیشتر از زنان در معرض نوشیدن الکل هستند. تقریباً ۲۱ درصد از مردان در مقایسه با ۱۳ درصد از زنان، مصرف زیاد الکل را گزارش می کنند. پژوهشی در سال  ۲۰۲۰ نشان داد، ۱۳ درصد از مردان بالغ در مقایسه با ۹ درصد از زنان بالغ، دچار اختلال مصرف الکل و عوارض مشروب برای مردان بودند. واقعا چرا این اتفاق افتاده است؟! مردان از چه چیزی فرار می کنند؟!

مفهوم مردانگی در عصر جدید

جنسیت پایه‌ای‌ترین زمینه‌ای است که با آن شخصیت افراد را هویت‌یابی می‌کنیم. تحولات در عرصه جنسیت هم زاییده تحولات ساختاری است و هم می‌تواند بر بسیاری از جنبه‌های فرهنگی اثر بگذارد. مردانگی به نقشه‌ای اجتماعی، رفتارها و معانی تعیین‌شده برای مردان در هر جامعه معینی در هر زمان اشاره دارد که در نهادهای جامعه و از طریق تعامل روزانه افراد تولید می‌شود. به دلیل تمرکز محققان بر مطالعات زنان که اغلب با ابژه‌سازی آنان همراه بوده، مطالعات مردانگی در کشور مغفول مانده استدر سال اخیر دسترسی مردان به کار دائمی کاهش یافته و همین مساله بر بسیاری از نقش‌های آنان در حوزه خصوصی و عمومی و نیز سبک زندگی آنان تاثیر گذاشته که از آن با نام بحران مردانگی یاد می‌شود. بحران مردانگی را می‌توان نتیجه این دانست که «موقعیت مردان در حوزه‌های کار، تحصیل، جرم، خانواده، جنسیت و سلامت، مساله‌آمیز شده است».

از طرفی جاناتان راثرفورد به نقل از گیدنز به تصویر جدیدی از مردانگی که موسوم به «مرد نوین» است و از دهه ۱۹۸۰ به خصوص در رسانه‌ها دیده می‌شود، اشاره می‌کند. به‌طور کلی از دهه ۷۰ میلادی مطالعات مردانگی در جهان رواج یافته است. گرچه این تحولات ساختاری با چند دهه تاخیر در کشور ما نیز اتفاق افتاده‌اند اما به دلیل تمرکز محققان بر مطالعات زنان که اغلب با ابژه‌سازی آنان همراه است مطالعات مردانگی در کشور مغفول مانده است. فضای مجازی ایرانی در دهه‎‌های اخیر توانسته بازنمایی این تحولات را در چندگانه شدن مردانگی، به عنوان مفهومی که هم بر نقش و هم مجموعه‌ای از ارزش‌های همراه با آن دلالت دارد، نشان دهد. یکی از مهمترین موضوعات، پرداختن به چندگانگی به وجودآمده در تعریف مردانگی است؛ به طوری که صحبت کردن از مردانگی به عنوان طبقه‌بندیِ یکدست تقلیل‌گرایی به شمار می‌آید. این یکدستی مردانگی‌ها در عین تنوع به دلیل روابط گفتمانی حاکم بر جنسیت در جامعه ایرانی دیده می‌شود.

رصد و بررسی مردانگی از صفحه‌های مجازی

مردانگی‌های ایرانی در فضای سایبر، نمودهای گوناگونی دارد؛ از مردانگی هژمونیک و نوهژمونیک تا حاشیه‌ای و فرودستبرای تجزیه و تحلیل این داده‌های حاصل از مشاهده غیرمشارکتی، از تحلیل نشانه‌شناسی و مضمون استفاده می‌شود. در تحلیل نشانه‌شناختی ارزش نشانه از راه روابط همنشینی و جانشینی که زمینه ساختاری را ارائه می‌دهند که در آن علائم معنا پیدا می‌کند، مشخص می‌شود. پیش‌فرض این پژوهش وجود آگاهی‌های مخدوشی است که می‌توانند بر مردانگی‌ها و غیرمردانگی‌ها اثر منفی داشته باشد. در پژوهش با نگرش انتقادی نسبت به گفتمان‌های حاضر در جامعه اعم از گفتمان‌های متعارف حاکم بر رسانه رسمی، سیاستگذاری‌ها، خانواده، شبکه‌های اجتماعی جدید و مانند این و با دست یافتن به عمیق‌ترین جنبه‌های روانشناسی اجتماعی در روابط میان آنها سعی شده ایدئولوژی‌های موجود در تعاریف مردانگی برملا شود.

یافته‌های پژوهش؛ انواع مردانگی 

مردانگی‌های ایرانی اعم از مردانگی هژمونیک در فضای سایبر، نمودهای گوناگونی دارد. در این بخش شکل‌های عمده این صورت‌ها به همراه گفتمان‌ها، تحولات و منازعاتی که با آنها همراهند مورد بحث قرار می‌گیرند:  

۱. مردانگی هژمونیک

مردانگی هژمونیک که احتمالا می‌توان آن را به‌واسطه تداوم تاریخی و بسامد رایج‌ترین جلوه مردبودگی به شمار آورد، اشکال و جلوه چندگانه زیر را به خود می‌گیرد:

 الف) پدرانگی قدرتمند و تمرکزگرا

پدرانگی قدرتمند و تمرکزگرا در تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران و خاستگاه ژئوپولوتیک کشور ایران ریشه دارد. پدری که تمام مسئولیت‌های جمعی و ترس‌ها به او منتقل شده و بنابراین مقدس است. البته تقدس این شخصیت، اشباع خواهد شد زیرا شخصیت نوعیِ ایرانی برای تخفیف هراس‌های دائمی و سلب مسئولیت از خود به او پناه برده است. صورت جدید که جایگزین می‌شود، تنها در صفات عرَضی با او متفاوت است. صورت بینامتنی آن را می‌توان در «پدرهای تمرکزگرای بدیل» دید؛ علاوه بر شخصیت‌های سیاسی حال و گذشته که نمونه‌های اصلی این نوع مردانگی هستند، تمام گروه‌های متخاصم سیاسی، مذهبی و حتی هنری به‌طور مداوم و متقابل در حال ارائه بدیل‌های خود هستند. به دلیل غالب بودن فضای نمایشی و مصرفی در اینستاگرام، مردانگی به سمت مردانگی هژمونیک جدید متمایل‌تر شده است حتی مردانگی‌های فرودست با پیروی از آنها تلاش دارند تا از وجه‌های که در پدرانگی قدرتمند تمرکزگرا وجود دارد، سود ببرند و به سرکوب غیرمردان بپردازند. همواره میان نیروهای استراتژی و تاکتیک نبردی است که هر کدام الگوهای مرد نظر خود را مطرح سازند اما در نهایت الگوی مد نظر، سرکوب‌کننده غیرمردان است.  

ب) مردانگی موفق و معیار

تصویری که این نوع مردانگی ارائه می‌دهد بر تخصص او تاکید دارد. در جامعه‌ای که آرمان «خود-تحقق‌بخشی» از مهمترین ارزش‌های پذیرفته شده است، فردی که توانسته در زمینه مادی همچون ثروت‌اندوزی، کسب شغل پردرآمد و دارای منزلت اجتماعی بالا و نیز کسب سرمایه فرهنگی همچون تحصیلات موفقیت کسب کند، «معیا» تلقی می‌شود. سایر مردانگی‌ها با ایجاد تعاریفی همچون خودنمایی‌های ظاهری و بدن‌نمایی به دنبال رقابت با این گروه هستند اما معمولاً ناکام می‌مانند.

ج) مردانگی قهرمان

فضای مجازی به عنوان بدیل رسانه‌های رسمی می‌تواند محل مناسبی برای مردانگی قهرمان باشد که برخی ویژگی‌های تاریخی گروه‌های عیاران از جمله طرفداری از ضعیفان و ایستادن در برابر قدرت را دارد. فعالان مدنی، فعالان صنفی، ورزشکاران، برخی چهره‌های هنری و حتی گمنام‌ترین افراد در صورتی‌که ثابت شود از ویژگی‌های رفتاری همچون عدالت‌طلبی برخوردارند قهرمان تعریف می‌شوند.   از طرفی مردانگی قهرمان گاهی در ورزشکار بودن که تاکید آن بر ماهیچه‌های ورزیده و مردانه است تجلی یافته و به عنوان ایده‌آلی مردانه مطرح می‌شود.

د) مردانگی دین‌مدار

ظاهر دینی که در داشتن ریش، پوشیدن لباس‌های ساده با یقه‌های بسته، انگشتر عقیق و مانند آن وسبک زندگی دین‌مدار نمایان می‌شود از ظاهری‌ترین خصوصیات این نوع مردانگی است. در سبک زندگی دین‌مدار مهمترین چالش جنسیتی، خانواده دینی شامل تعدد فرزند و گاه مساله چندهمسری است. مردانگی دین‌مدار را می‌توان به سه گروه عاشق‌مسلک که نگاهی عارفانه به زندگی دارند، ولایتمداری که قرائت رسمی حاکمیت از مردانگی و به طور کلی زندگی را پذیرفته است و بنیادگرا تقسیم کرد. بنیادگرایان دینی حتی گاهی از قرائت‌های رسمی حاکمیت از دین فراتر رفته و بازگشت متن‌گرایانه به اصل دین را آرمان خود می‌دانند.

۲. مردانگی‌های بدیل مردانگی هژمونیک

کمپین‌ها و هشتگ‌هایی با مضمون حمایت از زنان تنها در زمان‌های خاص همچون هنگامی‌که موردی از ظلم علیه زنان به‌وجود آمده باشد یا اجماع بین‌المللی برای مساله‌ای باشد (همچون کودک همسری) نمود می‌یابند. در مورد مسائل حقوقی حوزه خصوصی مانند امنیت زنان در برابر خشونت‌های خانگی، تساوی دیه زن و مرد، سهم‌الارث، حضانت فرزند، شرایط ضمن عقد (حق تحصیل و کار پس از ازدواج و مانند این) حرکتی شکل نمی‌گیرد و به شکل مقطعی شاهد هشتگی همچون «نه به ازدواج با کودکان» هستیم. علاوه بر این به دلیل دوقطبی شدن فضا، بلافاصله واکنش‌هایی از سوی گروه‌های بنیادگرا و سنت‌گرا به وجود آمده که با گفت‌وگوهای خشونت‌آمیز و هزل‌آمیز همچون واکنش‌ها به «هشتگ من نیز» سعی در به حاشیه بردن مطالبه مورد نظر دارند. در چنین شرایطی زنان نیز معمولاً در مقابل هرزه‌گویی‌ها یا سکوت می‌کنند و یا به گفتن فانتزی‌ها و بی‌پروایی‌های جنسی، عشق‌پروری و نشان دادن نیاز خود به ازدواج (یا شریک جنسی) می‌پردازند. مردان فرودست و حاشیه‌ای نیز برای معرفی یا ارتقای تصویر خویش و یا حتی وام دادن عناصر فرهنگی‌شان به سایر مردانگی‌ها تلاش می‌کنند کاربران نسل دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی که تجربه احساس بی‌عدالتی دارند به صورت مقطعی به صحبت در مورد خشونت علیه زنان در روزهای خاص مانند روز جهانی نه به خشونت علیه زنان و نارنجی کردن پروفایل، سخن گفتن از حقوق زنان و مانند آن می‌پردازند.

۳. مردانگی همدست

از نظر عددی بیش از گروه‌های دیگر بوده و شامل زیرسنخ‌های زیر است: 

الف) مردانگی لذت‌طلب فارغ از تعهد

تخیل در فضای مجازی بستر این نوع مردانگی است. در هدونیسمِ مدرن افراد در ساخت خود غیرواقعیشان، بیشتر شبیه به یک هنرمند هستند؛ فردی که تصورات را از حافظه یا محیط موجود می‌گیرد و به مرتب‌سازی دوباره و ارتقای آنان در ذهن خویش به چنان روشی که خوشاینِد شوند می‌پردازد.

ب) مردانگی نظرباز و تمامیت‌طلب

در این نوع از مردانگی به شکلی غیرواقعی و تخیلی فرد صاحب همه زنان ثروتمند و معروف جهان است. این مالکیت تخیلی در دنیای مجازی و واقعی باعث رواج نظربازی و ارضای چشمی در میان مردان شده است. با مقاومت در برابر شرایط فرهنگی و به خصوص اقتصادی جامعه همچون تورم بالا، بیکاری و عدم امکان ازدواج، فرد از مکانیسم دفاعیِ تحریف و شکل‌دهی واقعیت به‌گونه ای که با نیازهای درونی او سازگار باشد، استفاده می‌کند.

ج) مردانگی هرزه‌گو

هرزه‌گویی واکنشی نسبت به ناکامی‌های نسل‌های دهه ۶۰ و ۷۰ بوده که بسیاری از سیاستگذاری‌های نادرست و مقدس‌سازی‌ها را تجربه کرده‌اند و اغلب با خشم و نفرت و نقض تابوهای جنسی و سیاسی و گاه ترکیب درهم تنیده آنها همراه است.

د) مردانگی عاشق‌نما (دونژوان)

مردان ایرانی به دلایلی همچون نقش بیشتر مادران در تربیت فرزند، فرهنگ مردسالار، پرزمینه بودن فرهنگ ایرانی و نیز محدودیت‌های فرهنگی، زمینه زیادی برای دونژوان بودن دارند و فرهنگ ایهام‌برانگیزترِ مجازی آن را به شدت گسترش می‌دهد.

مردان چه سنتی و چه مدرن، با گفتن سخنان دو پهلو، شعرنویسی، تعریف و تمجید مودبانه و یا حتی غیرمودبانه از ویژگی‌های زنان و خصوصا ویژگی‌های ظاهری، گفتن سخنان عاشقانه در لفافه یا به صورت مستقیم سعی در ایجاد احساس قدرت در خود دارند. فضای مجازی به دلیل ارتباط بی‌حد و حصر با جنس مخالف و نیز امکان گفت وگو، خودابرازی و نیز خیال‌پردازی مکان مناسبی برای عاشق‌نماها است. مردانگی‌های ایرانی سعی در حل کردن عناصر هویتی قدیم و جدید همچون دیانت، ملیت و تجدد دارند

۴. مردانگی‌های فرودست

الف) مردانگی جاهل‌مآب

روحیه لوطی‌مسلکی، اهمیت مرام و رفاقت، تاکیدگذاری بر شخصیت‌های دینی یا ارزش‌هایی همچون تقدس پدر و مادر، ظاهر خشن مردانه و در برخی موارد خشونت‌های رفتاری (داشتن خال‌کوبی‌های خشن و نامرتب، ظاهر به‌هم‌ریخته و خشن، نمایش سلاح سرد وگرم و مانند این از ویژگی‌های مردانگی جاهل‌مآب به طور کلی است. مردانگی جاهل مآب در نسل جدید توانسته در فضای مجازی بازنمایی گسترده‌ای داشته باشد. آنها از طرف حکومت رسمی به عنوان خرده فرهنگ انحرافی (شرور، اراذل و اوباش و مانند این) شناخته می‌شوند.

ب) مردانگی لوطی‌منش (لاتی تعمیم‌یافته)

مردانگی لوطی‌منش نسخه شایع‌تر مردانگی جاهل مآب است ولی لزوما به معنای قرار داشتن فرد در دسته لوطی‌ها نیست. فرد در صفحه خود به طور مداوم در مورد رفاقت، بی‌وفایی دنیا، زنان و معشوق‌های بی‌وفا سخن می‌گوید و حتی تصاویر تزئینی زنان زیبا در این صفحات یافت می‌شود اما اثری از همسر و زنان خانواده او نیست و به عبارتی هویت زن او محذوف است. با توجه به اینکه این روحیه در ناخودآگاه جمعی بسیاری از ایرانیان، فارغ از طبقه اقتصادی و فرهنگی وجود دارد، به جرات می‌توان گفت که در زمان اوج گرفتن نارضایتی‌ها در هر برهه از تاریخ این گروه و به طور کلی این فرهنگ به الگوی مرجع تبدیل شده و هم‌پوشانی بسیاری با مردانگی تمرکزگرا و قهرمان می‌یابند. به عبارتی لوطی‌منشی از جنس تاکتیک است، گرچه همانطور که گفته شد هم قدرت و هم مقاومت را توامان در خود دارد.

۵. مردانگی‌های حاشیه‌ای

الف) مردانگی دگرباش

به دلیل تابوهای دینی و زمینه‌های فرهنگی و نیز به دلیل سیاستگذاری‌های فرهنگی مقدس‌ساز از سوی حاکمیت، وجود این مساله در میان مردم و حاکمیت نفی شده است. فرهنگ ایرانی به دلیل پیچیدگی و حضور دائمی قدرت/مقاومت در تمام عرصه‌ها به روابط میان مردانگی‌ها شکل ویژه‌ای بخشیده است که در فضای مجازی بسیار قابل توجه‌تر و نمایان‌تر است

ب) ترنس‌ها

در مورد ترنس‌ها نیز معمولا از دو مکانیسم طرد یا حذف استفاده می‌شود. برخی از ترنس‌ها با شجاعت و به شکل مقاومت‌آمیزی تصویر خود و زندگی روزمره‌شان را به نمایش می‌گذارند.

۶. مردانگی هژمونیک جدید

با شروع بحران مردانگی و تسخیر نشانگان فرهنگی مردانه از قبیل رقابت، استقلال و فردگرایی از سوی زنان، مردان دچار بحران هویت مضاعف گردیده‌اند. بی‌پروایی، داشتن روابط متعدد همزمان یا پیوسته با جنس مخالف، استقلال مالی، نمایش بدن ورزشکار، استفاده از زبان مخفی و هرزه‌گویی از جمله ویژگی‌های مردانه است که به تدریج با حضور زنان در جامعه در زمره ویژگی‌های زنان نیز قرار گرفته‌اند. با کمک صنعت مد برای مصادره دوباره فضای مردانه و در نتیجه تسکین آلام ناشی از بحران مردانگی، مکانیسمی در جریان است؛ بازتعریف نشانگان مردانگی هژمونیک و ریختن آنها در قالب جدیدی که عناصری از مردانگی هژمونیک سنتی و جدید را در خود دارد. گذاشتن ریش‌های مختلف و رواج آن در بین جوانان و تاکید دوباره بر اندام ورزشکارگونه، در کنار برخی عناصر زیبایی‌شناختی که از مدهای زنانه وام گرفته شده‌اند مانند پوشیدن شلوار تنگ و فاق‌کوتاه، کفش کالج و به طور کلی کفش‌های ظریف‌تر، زدودن موهای بدن، استفاده از خالکوبی و زیورآلات نشان دهنده این چرخش مردانگی برای تصاحب دوباره نشانگان مردانگی و قدرت مردانه به طور کلی است.

۱. به دلیل غالب بودن فضای نمایشی و مصرفی در اینستاگرام، مردانگی به سمت مردانگی هژمونیک جدید متمایل‌تر شده است، اگرچه صورت‌های همدست نیز به دلیل تصویری و بینامتنی بودن فضای مجازی توانسته‌اند خود را مطرح سازند.

۲. مردان فرودست و حاشیه‌ای نیز برای معرفی یا ارتقای تصویر خویش و یا حتی وام دادن عناصر فرهنگی‌شان به سایر مردانگی‌ها تلاش می‌کنند. توئیتر و شبکه‌هایی از این دست به دلیل نقدمحور بودن و با استفاده بیشتر از برخی ویژگی‌های فضای مجازی همچون آیکونیک بودن، بینامتنیت، مقایسه‌ای بودن و مانند این بستر مناسبی برای طرفدارن پدرانگی‌های قدرتمند تمرکزگرا، مردان قهرمان، مردان متخصص، فعالان ضدتبعیض، لوطی‌مسلک‌ها و حتی مردانگی‌های حاشی‌های هستند.

۳. فرهنگ ایرانی به دلیل پیچیدگی و حضور دائمی قدرت/مقاومت در تمام عرصه‌ها به روابط میان مردانگی‌ها شکل ویژه‌ای بخشیده است که در فضای مجازی بسیار قابل توجه‌تر و نمایان‌تر است. برخی از صورت‌ها به عنوان سنخ‌های جهانشمول دیده شدند، با وجود این برخی نیز ریشه در فرهنگ ایرانی داشته و متاثر از ساختارهای جامعه ایرانی هستند.

۴. مردانگی‌های ایرانی سعی در حل کردن عناصر هویتی قدیم و جدید همچون دیانت، ملیت و تجدد دارند. این ترکیب عناصر در زمین‌های وسیع و در ملغمه میان ساختارهای کلان اقتصاد سیاسی و فرهنگی - تاریخی ایرانی با تمامی هنجارهای اخلاقی پذیرفته شده صورت می‌گیرد و بنابراین دارای پیچیدگی‌های منحصر به خویش است.

بحران اقتصادی منجر به خودکشی بیشتر در مردان می‌شود!

خردادماه 1400، زنانی که همسرشان خودکشی کرده بود، در برابر دفاتر مالیاتی در بولونیای ایتالیا راهپیمایی کردند. اعتراض آنان به این بود که ریاضت اقتصادی و گرفتن مالیات، همسران‌شان را در معرض خطر خودکشی قرار داده است. این نخستین خاستگاه جنبشی در سلامت روان اروپا بود که به‌عنوان «خودکشی در نتیجه بحران اقتصادی» شناخته می‌شود. اما همگان با این تعبیر از رویدادها و ارتباط عوامل اقتصادی با این خودکشی‌ها موافق نبودند. گرچه در مجلات معتبر، مقالات و نتایج پژوهش‌هایی در حمایت از این فرضیه منتشر شدند، اما بعضی صاحب‌نظران معتقدند این ادعا که افزایش خودکشی با رکود اقتصادی مرتبط است، تعبیر و تفسیری پیش‌هنگام و بدون پشتوانه شواهد کافی است. نویسندگان این یادداشت، برای پاسخ‌دادن به آن سؤال، نرخ خودکشی و اقدام به خودکشی در سال‌های ۲۰۰۰ را که دلایل اقتصادی داشتند، با استفاده از اطلاعات «مؤسسه ملی آمار ایتالیا» بررسی کردند. بر اساس این بررسی، هم مرگ ناشی از خودکشی و هم موارد اقدام به خودکشیِ ناشی از علت‌های اقتصادی، در این دوره زمانی رو به افزایش بوده است، اما از اولین سال بحران اقتصادی جهانی در سال ۲۰۰۸ سرعت رشد آن افزایش شدیدی پیدا کرده است (نمودار ۱). این محققان، با توجه به اینکه خودکشی در مجموع پدیده نادری است و با توجه به اینکه روند تغییرات خودکشی از الگوی مشابهی پیروی می‌کرد، برای افزایش دقت در برآوردهای انجام‌شده درخصوص سهم قابل‌ انتساب به رکود اقتصادی، در مرحله بعد میانگینِ موارد خودکشی و اقدام به خودکشی در این دوره زمانی را بررسی کردند. موارد خودکشی و اقدام به خودکشی در سال‌های پیش از بحران مالی با نرخ برآوردشده 2/10 در سال رو به افزایش بوده است، اما بعد از آن این نرخ به میزان 9/53 در هر سال افزایش یافته است (نمودار ۲). تحلیل‌های آماری بیشتر نشان می‌دهد که در این دوره ۲۹۰ مورد خودکشی یا اقدام به خودکشی، اضافه بر برآوردهای مبتنی بر روند قبلی، رخ داده است که قابل‌ انتساب به عوامل اقتصادی مربوط به دوره رکود است. بررسی تأثیر بحران و رکود اقتصادی بر وضعیت و مسائل سلامت روان در مناطق مختلف جهان نیاز به پژوهش‌های بیشتری دارد. این یافته‌های اولیه می‌تواند هشداری محتاطانه باشد در این زمینه که رکود و ریاضت اقتصادی افراطی می‌تواند هزینه‌های انسانی بالایی در پی داشته باشد. زنانی که همسرشان خودکشی کرده بود، در برابر دفاتر مالیاتی در بولونیای ایتالیا راهپیمایی کردند. اعتراض آنان به این بود که ریاضت اقتصادی و گرفتن مالیات، همسران‌شان را در معرض خطر خودکشی قرار داده است. این نخستین خاستگاه جنبشی در سلامت روان اروپا بود که به‌عنوان «خودکشی در نتیجه بحران اقتصادی» شناخته می‌شود. اما همگان با این تعبیر از رویدادها و ارتباط عوامل اقتصادی با این خودکشی‌ها موافق نبودند. گرچه در مجلات معتبر، مقالات و نتایج پژوهش‌هایی در حمایت از این فرضیه منتشر شدند، اما بعضی صاحب‌نظران معتقدند این ادعا که افزایش خودکشی با رکود اقتصادی مرتبط است، تعبیر و تفسیری پیش‌هنگام و بدون پشتوانه شواهد کافی است. نویسندگان این یادداشت، برای پاسخ‌دادن به آن سؤال، نرخ خودکشی و اقدام به خودکشی در سال‌های ۲۰۰۰ را که دلایل اقتصادی داشتند، با استفاده از اطلاعات «مؤسسه ملی آمار ایتالیا» بررسی کردند. بر اساس این بررسی، هم مرگ ناشی از خودکشی و هم موارد اقدام به خودکشیِ ناشی از علت‌های اقتصادی، در این دوره زمانی رو به افزایش بوده است، اما از اولین سال بحران اقتصادی جهانی در سال ۲۰۰۸ سرعت رشد آن افزایش شدیدی پیدا کرده است. این محققان، با توجه به اینکه خودکشی در مجموع پدیده نادری است و با توجه به اینکه روند تغییرات خودکشی از الگوی مشابهی پیروی می‌کرد، برای افزایش دقت در برآوردهای انجام‌شده درخصوص سهم قابل‌ انتساب به رکود اقتصادی، در مرحله بعد میانگینِ موارد خودکشی و اقدام به خودکشی در این دوره زمانی را بررسی کردند. موارد خودکشی و اقدام به خودکشی در سال‌های پیش از بحران مالی با نرخ برآوردشده 2/10 در سال رو به افزایش بوده است، اما بعد از آن این نرخ به میزان 9/53 در هر سال افزایش یافته است.

تحلیل‌های آماری بیشتر نشان می‌دهد که در این دوره ۲۹۰ مورد خودکشی یا اقدام به خودکشی، اضافه بر برآوردهای مبتنی بر روند قبلی، رخ داده است که قابل‌ انتساب به عوامل اقتصادی مربوط به دوره رکود است. بررسی تأثیر بحران و رکود اقتصادی بر وضعیت و مسائل سلامت روان در مناطق مختلف جهان نیاز به پژوهش‌های بیشتری دارد. این یافته‌های اولیه می‌تواند هشداری محتاطانه باشد در این زمینه که رکود و ریاضت اقتصادی افراطی می‌تواند هزینه‌های انسانی بالایی در پی داشته باشد. همچنین بر اساس یافته‌های این مطالعه در هنگام بروز بحران مالی مردان به مراقبت‌ها و درمان‌های روانی بیش‌تری نیاز پیدا می‌کنند. در چنین مواقعی زنان و مردان تقریبا به یک اندازه دچار اختلال فکری و دهنی می‌شوند اما مردان کم‌تر از زنان تمایل دارند تا درباره بحران مالی یا رکود اقتصادی با دوستان، خویشان و کارشناسان اقتصادی صحبت کنند. نکته جالب این که آمار خودکشی مردان به هنگام رکود اقتصادی افزایش می‌یابد. از آن جایی که مردان نان‌آور خانه به شمار می‌آیند، بحران مالی آسیب‌های جدی به روان آنان وارد می‌کند. زمانی که مردی شغل‌اش را از دست می‌دهد، در حقیقت هویت و اعتبارش فنا می‌شود. گفتنیست در این مطالعه دو هزار بزرگسال مورد بررسی قرار گرفتند.

ارتباط مستقیم خودکشی با نرخ رشد اقتصادی؟

براساس یک گزارش دولتی در آمریکا، به نظر می‌رسد خودکشی در این کشور در شرایط دشوار اقتصادی افزایش و در طول سال‌های رونق کاهش می‌یابد. به گزارش ایسنا، به نقل از بیزنس ویک، تصویر افرادی که پس از سقوط بازار بورس در سال ۱۹۲۹ از پنجره بیرون پریدند، الگوی شناخته شده از سوی محققان مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا (CDC) را ترسیم می‌کند. به گفته یکی از محققان ارشد CDC، نرخ خودکشی در مجموع در ارتباط با اقتصاد، افزایش و کاهش می‌یابد. طبق یافته‌های این محققان، نرخ خودکشی در طول رکود بزرگ (۱۹۳۳-۱۹۲۹)، در پایان توافق جدید (۱۹۳۸-۱۹۳۷)، در طول بحران نفت ۱۹۷۵-۱۹۷۳ و رکود دوباره ۱۹۸۲-۱۹۸۰ افزایش یافت. اما افراد کمتری در طول دوره‌های توسعه اقتصادی مانند سال‌های جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) و بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ که اقتصاد به سرعت رشد کرد و بیکاری کمتر بود، خودکشی کردند. در طول رکود بزرگ، نرخ خودکشی از ۱۸ نفر به ازای صد هزار نفر در سال ۱۹۲۸ به ۱/۲۲ نفر به ازای صد هزار نفر در سال ۱۹۳۲ افزایش یافت که بالاترین نرخ همه زمان‌ها بود. افزایش ۸/۲۲ درصدی در طول چهار سال، یک رکورد محسوب می‌شد. نرخ خودکشی در سال ۲۰۰۰ که زمان رونق اقتصادی بود، کمترین بود.

مشکلات اقتصادی چه‌ تاثیری بر نرخ خودکشی دارد؟

مطالعات کشورهای مختلف نشان می‌دهد متغیرهای اقتصادی، دارای تاثیر معناداری بر خودکشی هستند؛ به‌گونه‌ای که کاهش یا رونق اقتصادی و تلاش برای کاهش بیکاری و نابرابری درآمدی با نرخ خودکشی و یا نرخ اقدام به خودکشی رابطه دارند. اگرچه خودکشی در نگاه اول، امری فردی به نظر می‌رسد اما در نظر بسیاری از صاحبنظران علوم اجتماعی، امری اجتماعی است که برای بررسی عوامل مرتبط با آن باید به پدیده‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... رجوع کرد. از عوامل اثرگذار بر خودکشی می‌توان به تاثیر متغیرهای اقتصادی اشاره کرد.

افزایش ۶۱ درصدی اقدام به خودکشی در ۵۱ سال اخیر در جهان

گزارش سازمان بهداشت جهانی بیانگر افزایش ۶۱ درصدی اقدام به خودکشی در ۵۱ سال اخیر در جهان است. بیشترین میزان خودکشی در ژاپن، آمریکا و اروپا بوده؛ هر سال بیش از ۳۱۱ هزار نفر در جهان زندگی خود را به علت خودکشی از دست می‌دهند. خودکشی در هر سنی اتفاق می‌افتد و دومین علت اصلی مرگ‌ومیر در سنین ۱۵ تا ۲۹ سال در سطح جهان در سال ۲۱۰۲ بوده؛ همچنین در این سال ۳۵ درصد خودکشی‌ها در کشورهای کم‌درآمد و با درآمد متوسط رخ داده است. نتایج حاصل از برآورد این تحقیق بیانگر آن است که رابطه بیشتر متغیرهای اقتصادی در دوره گذشته با نرخ خودکشی معنادار بوده؛ به‌طوری‌ که با افزایش رشد اقتصادی در دوره گذشته به دلیل امیدواری مردم نسبت به آینده، خودکشی کاهش یافته است. از آنجا که توسعه و رونق اقتصادی مهمترین هدف هر کشوری تلقی می‌شود و عوامل متعددی در جهت رسیدن به این مهم تاثیرگذارند، بنابراین بررسی تهدیدهایی که بر سر راه عوامل مهم برای دستیابی به آن وجود دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از جمله مهمترین این عوامل نیروی انسانی است که از یک سو به منزله عامل توسعه و از سوی دیگر به منزله محور توسعه، مورد توجه قرار گرفته؛ نیروی انسانی خود در معرض تهدیدهای فراوانی است که خودکشی و اقدام به آن از این جمله شمرده می‌شود.

ایران

براساس نظریه‌ها و مطالعات متعدد انجام شده در این حوزه، عوامل اقتصادی، مانند سایر عوامل، می‌تواند بر میزان خودکشی در یک کشور تاثیر بسزایی داشته باشد. در نتیجه، در مطالعه حاضر تلاش شد با استفاده از الگوهای اقتصادسنجی داده‌های تابلویی به بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر نرخ خودکشی در ۳۰ استان کشور و در دوره زمانی ۱۴۰۰- ۱۳۸۴ پرداخته شود. در ایران نیز براساس آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی، بین سال‌های ۱۳۹۲-۱۳۸۰ بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده‌اند. نتایج حاصل از برآورد این تحقیق بیانگر آن است که رابطه بیشتر متغیرهای اقتصادی در دوره گذشته با نرخ خودکشی معنادار بوده، به‌گونه‌ای که با افزایش رشد اقتصادی در دوره گذشته به دلیل امیدواری مردم نسبت به آینده، خودکشی کاهش یافته؛ آن هم در حالی‌ که با تشدید شکاف تولید، خودکشی افزایش معناداری داشته است. علاوه برآن، با افزایش نرخ تورم، نرخ بیکاری، شهرنشینی، صنعتی‌شدن و نابرابری درآمدی در دوره گذشته، خودکشی در دوره جاری افزایش یافته است. با توجه به آمار منتشر شده از وضعیت تولید ناخالص داخلی در کشور می‌توان اظهار داشت که در بازه زمانی مورد بررسی (۱۴۰۰- ۱۳۸۴)، تولید واقعی کشور از تولید بالقوه کمتر بوده (حساب‌های ملی-منطقه‌ای موجود در مرکز آمار ایران)، شکاف تولید در جهت منفی افزایش یافته و باعث تشدید رکود در کشور شده است. از همین رو، در موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد تغییراتی ایجاد شده و انتظارات آنها مبنی بر کسب درآمد در بلندمدت محقق نشده است، در نتیجه اقدام به خودکشی افزایش می‌یابد. با تشدید رکود، در موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد تغییراتی ایجاد شده و انتظارات آنها مبنی بر کسب درآمد در بلندمدت محقق نشده است، در نتیجه اقدام به خودکشی افزایش می‌یابدرشد اقتصادی با یک دوره تفاضل موجب دوصدم (۰.۰۲) درصد کاهش در نرخ خودکشی شده است؛ به‌عبارتی، با وجود رشد اقتصادی دوره گذشته، می‌توان انتظار داشت به دلیل ایجاد یک چشم‌انداز شغلی و مالی مطلوب برای مردم، اقدام به خودکشی در دوره جاری کاهش معناداری خواهد داشت.

با صنعتی شدن استان‌ها به علت افزایش اشتغال در این بخش، نرخ خودکشی به میزان چهار ده‌هزارم(۰.۰۰۰۴) کاهش یافته است اما با توجه به رابطه مثبت شاخص صنعتی‌شدن در دوره گذشته، با نرخ خودکشی در دوره جاری، می‌توان اذعان داشت صنعتی‌شدن جوامع به شکل ناهمگونی انجام شده و موجب مهاجرت نیروی کار غیرماهر و نیمه‌ماهر از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ شده است. در این میان، بالاترین میانگین نرخ خودکشی در کشور در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۰ مربوط به استان ایلام با نرخ ۶.۴۹ درصد و پایین‌ترین مربوط به استان آذربایجان شرقی با یک‌صدم (۰.۰۱) درصد بوده است.

بر اساس محاسبات انجام شده، تولید ناخالص داخلی واقعی و تولید بالقوه (فیلترشده) به‌صورت سالانه و برای استان‌های ایران از تفاضل این دو متغیر، استان چهارمحال و بختیاری بیشترین شکاف تولید در جهت منفی و استان خراسان جنوبی بیشترین شکاف تولید در جهت مثبت را دارا هستند. به‌عبارتی، میانگین تولید بالقوه در استان چهارمحال و بختیاری از میانگین تولید واقعی بسیار بیشتر بوده که به شکاف تولید منفی منجر شده و در استان خراسان جنوبی به دلیل آنکه میانگین تولید واقعی از میانگین تولید بالقوه بزرگتر بوده، شکاف تولید مثبتی را ایجاد کرده است.

برای سایر استان‌ها نیز این روابط برقرار بوده به‌گونه‌ای که در دوره زمانی مورد مطالعه، در هیچ استانی میانگین تولید بالقوه و واقعی برابر نبوده است. مطابق دیدگاه «امیل دورکیم» جامعه‌شناس مطرح فرانسوی اوایل سده بیستم، افزایش خودکشی در این حالت به دلیل فرایند نوگرایی و فردگرایی حاصل از صنعتی‌شدن است. از آنجا که نرخ تورم با قدرت خرید مصرف‌کننده رابطه نزدیکی دارد، بنابراین با افزایش نرخ تورم در دوره گذشته، می‌توان انتظار داشت که وضعیت صاحبان مشاغل با درآمدهای ثابت تحت تاثیر قرار گرفته و موجب تشدید فاصله و اختلاف طبقاتی می‌شود. در نتیجه، به‌دلیل ناکافی‌بودن درآمد برای تامین معاش زندگی، افراد دچار بحران روحی و روانی‌شده و اقدام به خودکشی افزایش می‌یابد. طبق این نظریه، افزایش شهرنشینی، به‌دلیل کمبود آرامش، ایجاد دغدغه‌های مختلف در زندگی و فشارهای مالی، روحی و اجتماعی ناشی از کار در شهر موجب افزایش خودکشی شده است.

نگرانی دانشمندان از کاهش قدرت باروری مردان

بر اساس تحقیقات اخیر در مورد باروری مردان، تعداد اسپرم در سراسر جهان طی 50 سال گذشته به نصف کاهش یافته و سرعت کاهش از سال 2000 بیش از دو برابر شده است. به گفته دانشمندان ظرفیت باروری مردان در دهه‌های اخیر به شدت کاهش یافته است. تجزیه و تحلیل‌ هزاران مطالعه از قبل انجام شده، عواملی که بیشترین ریسک را برای کیفیت اسپرم ایجاد می‌کنند نشان داده است. محققان دانشگاه «سملویز» در مجارستان یافته‌های نزدیک به 27 هزار مطالعه را برای تعیین بزرگترین علل تخریب سلول‌های اسپرم بررسی کرده و دریافته‌اند که آلودگی، سیگار، سن و برخی بیماری‌های زمینه‌ای بیشترین تاثیر را در این میان داشته است.

دکتر زسولت کوپا، رئیس مرکز آندرولوژی در گروه اورولوژی دانشگاه سملویز توضیح داد که عملکرد سلول‌های اسپرم توسط «تجزیه و تحلیل خرد کردن DNA» آزمایش شده است. این روش محتوای دی‌ان‌ای اسپرم‌ها، یعنی نسبت مواد ژنتیکی دست نخورده یا خرد شده در اسپرم را بررسی می‌کند. هرچه دی‌ان‌ای خردتر باشد، توانایی اسپرم برای بارور شدن کمتر می‌شود. همچنین  این شرایط می‌تواند خطر سقط جنین را افزایش دهد. این تحقیق در بحبوحه نگرانی فزاینده در مورد کاهش چشمگیر ظرفیت تولید مثل مردان انجام شده است. تحقیقات منتشر شده در اواخر سال گذشته در مجله «هیومن ریپروداکشن» نشان داد که تعداد اسپرم‌ها در سراسر جهان طی پنج دهه گذشته به نصف کاهش یافته است. پروفسور هاگای لوین، یکی از محققان این مطالعه  اظهار کرد ما یک مشکل جدی داریم که اگر برطرف نشود، می‌تواند بقای بشر را تهدید کند. بر اساس تحقیقات اخیر در مورد باروری مردان، تعداد اسپرم در سراسر جهان طی 50 سال گذشته به نصف کاهش یافته و سرعت کاهش از سال 2000 بیش از دو برابر شده است.  به گفته دانشمندان ظرفیت باروری مردان در دهه‌های اخیر به شدت کاهش یافته است. تجزیه و تحلیل‌ هزاران مطالعه از قبل انجام شده، عواملی که بیشترین ریسک را برای کیفیت اسپرم ایجاد می‌کنند نشان داده است. محققان دانشگاه «سملویز» در مجارستان یافته‌های نزدیک به 27 هزار مطالعه را برای تعیین بزرگترین علل تخریب سلول‌های اسپرم بررسی کرده و دریافته‌اند که آلودگی، سیگار، سن و برخی بیماری‌های زمینه‌ای بیشترین تاثیر را در این میان داشته است.

بیگورکسیا چیست؟!

“بیگورکسیا” یک بیماری وسواسی است که در آن تصویر ذهنی فرد از بدن خود مختل شده و بدن خود را هر چند که متناسب و حتی عضلانی باشد، کاملاً نحیف می‌پندارد. “بیگورکسیا” بر خلاف آنورکسیا که یک نوعی بی‌اشتهایی است، بیشتر گریبان‌گیر مردان است به همین خاطر اغلب مبتلایان به این بیماری با قصد حجیم‌تر شدن عضلات‌شان به تمرین افراطی ورزشی و برخی از آن‌ها به استفاده بی‌رویه استروییدهای آنابولیک و مکمل‌های غذایی روی می‌آورند. 

دیسمورفوفوبیا چیست؟!

در روان‌شناسی اختلال بدریخت‌انگاری یا اختلال بدشکلی بدنی (به انگلیسی: Body dysmorphic disorder) که گاهی هنوز به آن دیسمورفوفوبیا، به اختصار BDD، نیز گفته می‌شود، یک اختلال روانی است که با این ایده وسواس‌گونه توصیف می‌شود که برخی از جنبه‌های بدن یا ظاهر خود به شدت ناقص است و بنابراین اقدامات پنهانی را برای پنهان کردن یا رفع آن انجام می‌دهد. اختلالی است که مهم‌ترین تظاهر آن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگ‌نمایی‌شده در ظاهر است. در نوع هذیانی اختلال بدریخت انگاری، عیب تصور می‌شود. اگر نقص واقعی باشد، اهمیت آن به شدت اغراق می‌شود. در هر صورت، افکار در مورد آن فراگیر و مزاحم است، و ممکن است روزانه چند ساعت را درگیر آن‌ها باشد، باعث پریشانی شدید و اختلال در فعالیت‌های عادی دیگر شود. DSM-5 اختلال بدریخت انگاری را در طیف وسواسی-اجباری طبقه‌بندی می‌کند و آن را از بی‌اشتهایی عصبی متمایز می‌کند. این بیماری معمولاً در دوران نوجوانی شروع می‌شود و هم زنان و هم مردان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. دیسمورفیا عضلانی زیرگروه اختلال بدریخت انگاری است، بدن را خیلی کوچک می‌داند، بیشتر بر مردان تأثیر می‌گذارد. علاوه بر این که در مورد آن فکر می‌کند، فرد به‌طور مکرر و نقص ادراک‌شده را بررسی و مقایسه می‌کند و می‌تواند روال غیرمعمول در پیش گیرد تا از تماس اجتماعی جلوگیری کند. از ترس انگ، معمولاً دل‌مشغولی را پنهان می‌کند. به دلیل کیفیت زندگی‌ای که از طریق نقص تحصیلی و شغلی و انزوای اجتماعی به شدت آسیب دیده‌است، در اختلال بدریخت انگاری افکار خودکشی و اقدام به خودکشی بالاست. اما علت این دو عارضه روحی روانی چیست؟! هرچه شبکه های اجتماعی، تبلیغات بدن های عجیب و حجیم را ترند می کنند، جوانان به خصوص آقایان برای پیدا کردن دختر مورد علاقه ی شان، به حجیم تر کردن عضلاتشان می پردازند، به این امید که روزی بتوانند با دختر دلخواه خود ارتباط بگیرند!

ربات ها شغل مردان را بیشتر از زنان تهدید می کنند!

جان مینارد کینز، اقتصاددان مشهور در سال ۱۹۳۰ میلادی پیش بینی کرد که با تغییرات تکنولوژیکی و بهبود بهره وری، در آینده نیاز به ۱۵ ساعت کار در هفته خواهد بود البته این رویا هنوز تحقق نیافته و  اکثر ما هنوز به طور متوسط ۴۲ و نیم ساعت در هفته مشغول کار هستیم. یکی از چیزهایی که کینز آن را دست کم گرفته میل انسان به رقابت با همتایان خود است انگیزه ای که باعث می شود بیشتر ما بیش از آنچه نیاز داریم، کار کنیم. الکس سوجونگ کیم پانگ، محقق مدعو در دانشگاه استنفورد و نویسنده کتاب Rest: Why You Get در این رابطه می ‌گوید: ما دیگر بهره ‌وری را با تعداد هکتارهایی که برداشت کرده ‌ایم اندازه‌گیری نمی ‌کنیم، بنابراین مقدار زمانی که صرف کار می‌ کنیم تبدیل به یک پروکسی می‌شود و با کمک فناوری حتی وقتی کمتر کار می کنید می توانید کارهای بیشتری انجام دهید.

به لطف اختراع کامپیوتر و جهانی‌سازی در دهه ۱۹۸۰، مدیران ‌توانستند با این تهدید که مشاغل  آن ها به واسطه کامپیوتر در خطر است و می تواند به شخص دیگری داده ‌شود، از کارکنان کارهای بیشتری تقاضا کردند بنابراین فشار زیاد شد. در این میان اما ثابت شده است که کار بیش از حد به دور از ارائه بهره وری، ارزش یا رضایت شخصی، منجر به فرسودگی شغلی، استرس، خطر بیشتر بیماری قلبی، سکته مغزی و حتی طول عمر کوتاه تر می شود. با این وجود، ما همین روش را ادامه دادیم تا زمانی که کرونا ظهور کرد. در این دوران همه جهان کشف کرد که امکان دورکاری وجود داشته و نیازی نیست کارمندان هشت ساعت در روز در محل کار حضور داشته باشند. در واقع کووید-۱۹ علاوه بر اینکه ما را به سمت کار هوشمند سوق داد، حرکت به سمت اتوماسیون و هوش مصنوعی را نیز تسریع کرده است. ، دکتر کارل فری، اقتصاد دان و مایکل آزبورن، استاد یادگیری ماشینی  در دانشگاه آکسفورد، پیش ‌بینی می‌کنند که تا سال ۲۰۵۰ حداقل ۴۰ درصد مشاغل فعلی به دلیل حضور روبات ها از بین خواهند رفت، در حالی که شرکت مشاوره مدیریت مک کینزی این رقم را ۵۰ عنوان می‌کند. در این میان اما استثناهایی وجود دارد. مشاغلی که شامل تعاملات اجتماعی پیچیده هستند فراتر از مهارت روبات ‌های فعلی هستند: بنابراین آموزش، مراقبت اجتماعی، پرستاری و مشاوره و همچنین مشاغلی که به خلاقیت متکی هستند، احتمالاً از انقلاب هوش مصنوعی جان سالم به در خواهند برد. به گفته فری و آزبورن، همین امر در مورد کارهای نظافتی نیز صدق می کند، به دلیل انبوهی از اشیاء مختلف که پاک کننده ها با آن مواجه می شوند و روش های مختلفی که باید با آن اشیا برخورد کرد. جالب توجه است، مناطقی از محل کار که به طور سنتی تحت تسلط زنان است، به راحتی توسط هوش مصنوعی پذیرفته نمی شوند. همچنین ربات‌ها نمی ‌توانند کار در شیفت دوم را انتخاب کنند و با توجه به این که زنان هنوز سه چهارم تمام کارهای مراقبتی را بر عهده دارند و ۴۰ درصد بیشتر کارهای خانه را انجام می‌دهند. بعید است روبات ها به حوزه آن ها ورود کرده و مواردی مانند آموزش و تربیت، آماده کردن نهار و … را انجام دهند. از سوی دیگر مطالعات انجام شده نشان می دهد به طور عمومی در حوزه هایی که زنان به میزان بیشتری در آن شاغل هستند، کمتر شاهد حضور روبات ها خواهیم بود و روبات ها عمدتا کارهای مردانه را به میزان بیشتری تهدید می کنند. از سوی دیگر یک مطالعه در مقیاس بزرگ که توسط شرکت حسابداری PricewaterhouseCoopers انجام شد، پیش‌بینی کرد که طی ۲۰ سال آینده، اگرچه ۷ میلیون شغل به دلیل هوش مصنوعی از بین می‌رود، 7.2 میلیون شغل جدید در نتیجه فعالیت روبات ها ایجاد خواهد شد. بنابراین ما در آینده کار خواهیم کرد اما فقط نمی دانیم که چه کاری انجام خواهیم داد.

نارضایتی مردان از بدن خویش

امروزه علاوه بر تلویزیون، فضاهای مجازی نیز در ارائه تصویر مردان و تأثیرات آن بر افراد نقش مهمی دارند و می‌توان گفت تأثیرات این فضاها از تلویزیون نیز بیشتر است. بدین لحاظ که در فضای مجازی کنترل و برنامه‌ریزی موجود در تلویزیون کمتر است. یکی از مسائلی که پژوهندگان حوزه رسانه بدان می‌پردازند مسئله زیبایی است که البته مطالعات رسانه‌های اجتماعی در این مورد خصوصاً در کشور ایران بیشتر روی زنان صورت گرفته است. مردان تحت تاثیر رسانه‌ها و تبلیغات ممکن است از بدن خود رضایت نداشته باشند و این نارضایتی پیامدهایی دارد و به سلامتی آنها آسیب می‌زند. از این رو رسانه‌های اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در نارضایتی از بدن مردان قلمداد می‌کنند. در یک کار تحقیقی 1000 پست مرتبط اینستاگرامی که توسط مردان (یا مردان به تصویر کشیده شده) ارسال شده بود تجزیه و تحلیل محتوای کمی شده است تا محققان دریابند که بدن مرد در اینستاگرام چگونه به تصویر کشیده شده و پاسخ کاربران به این تصاویر چیست و  چگونه است. طبق یافته‌های این تحقیق، در  اکثر پست‌های نمونه‌گیری‌شده میل مردان به داشتن بدنی عضلانی است. علاوه بر این، پست‌هایی که مردانِ دارای این گونه بدن را نمایش می‌دهند لایک و کامنت بیشتری دریافت کردند. ضمن اینکه تلاش این مردان برای داشتن یک بدن سالم و موزون بیشتر برای جذابیت بود تا حفظ سلامتی. همچنین فعالیت بدنی نسبت به رژیم غذایی صحیح در سطح بالاتری قرار داشت. طبق نتایج این تحقیق تصویری که رسانه‌ای مثل ایستاگرام از مردان ارائه می‌کند مضر است؛ حتی با وجود اینکه در حوزه زیبایی اندام مورد آزمایش، پیام‌های مرتبط با سلامت و ارتقای فعالیت فیزیکی برجسته است. (Thomas Gültzow et.al. 2020) می‌بینیم که بحث زیبایی و سلطه مسائل افراطی حوزه زیبایی فقط محدود به حوزه زنان نیست بلکه مردان نیز ممکن است به آفت پیامدهای این مسئله دچار شوند.

عضلانی‌ها لایک می‌گیرند

طبق نتایج پژوهشی که یکی از استادان دانشگاه ایالتی آیووا انجام داده است، رسانه‌های جمعی تأثیرات نامطلوبی بر مردان از نظر انطباق با بدن مردانه «ایده‌آل» و عضلانی در مقوله رضایت از بدن و عزت نفس می‌گذارد و باعث ایجاد اختلالات روانی (مانند افسردگی) و پیامدهای رفتاری (مانند ورزش افراطی) می‌شود. براساس سنجش‌های صورت‌گرفته، مردان (و نیز زنانی) که در معرض نمایش بدن‌های موزون و عضلانی قرار می‌گیرند بیشتر از بدن خود احساس نارضایتی دارند. (see: Barlett, 2008) درواقع تصویری که رسانه از زیبایی ارائه می‌دهد، با وجود مثبت بودن نفسِ مفهوم زیبایی اینجا کارکردی دیگرگونه می‌یابد و اثری مخرب دارد. به‌واقع مقوله تصویر زیبایی و بدن مقوله مهمی است و رسانه در این میان می‌تواند نقش مهمی داشته باشد. بدین معنا که رسانه قادر است تلقی افراد نسبت به ظاهر خود (چه منفی و چه مثبت) را تغییر دهد. در یک پژوهش  (که حدود 15 سال پیش در دورانی انجام شده که تسلط دنیای مجازی و تأثیرات آن را شاهد نبوده‌ایم) که به تحلیل محتوای مدل‌های مرد در تبلیغات می‌پردازد، می‌خوانیم که آرمان‌های رسانه‌ای بر ویژگی‌های زیبایی‌شناختی تأکید بسیار دارند و این به خودارزیابی منفی مردان منجر می‌شود. طبق یافته‌های این پژوهش مفهوم‌سازی بدن ( نه صرفاً بدن از نوع عضلانی)، در احساس مردان نسبت به خود و بدنشان نقش دارد. (Farquhar and Wasylkiw, 2007)  با این تفاصیل می‌توان گفت رسانه با قدرت بالای خود قادر است تصویری از مردان ارائه کند که روی ذهنیت و باورهای مردان و حتی زنان تأثیر بگذارد. گاه تصویرسازی رسانه‌ای از مردان می‌تواند یک تصویر آرمانی ابرمردگونه از منظر اخلاقی باشد که با واقعیت بیرونی و عینی سازگاری ندارد یا اینکه پای در مسیری دیگر می‌گذارد و تصویر درست از مردان را مخدوش می‌کند. به واقع وجود تعادل در تصویر ارائه‌شده از مردان به‌ویژه در رسانه ملی ما قادر است ارزش‌های مردانه را اعتبار بیشتری ببخشد و تصویری ارائه دهد که صورتی الگووار برای جامعه داشته باشد؛ ضمن اینکه نگاه جنسیتی و تبعیضی را که از منظر تربیتی روی کودکان اثرگذار است اصلاح کند.

70 درصد داوطلبان آزمون سراسری سال جاری را زنان تشکیل می‏ دهند!

طبق آمار اعلام شده 70 درصد داوطلبان آزمون سراسری سال جاری را زنان تشکیل می‏ دهند. اما به راستی چه شده است که زنان در تحصیل از مردان پیشی گرفته ‏اند و باز چه اتفاقی افتاده است که مردان برای ورود به دانشگاه به مانند گذشته شایق نیستند. مطرح کردن بحث توازن در این باب بحث ناصوابی است و ایجاد موازنه در این زمینه منطقی به نظر نمی‏رسد و لذا نباید محدودیتی از این لحاظ برای حضور زنان وجود داشته باشد بلکه تحصیل علم برای هر دو جنس (زن و مرد) یک حق مسلمی است و هر دو باید آزادانه در این راه قدم بردارند. در حال حاضر ما در زمینه پزشکی، مهندسی و... جوانان زیادی داریم که مشغول خدمت هستند و زن یا مرد بودن آن ‏ها چندان اهمیت ندارد. بنابراین اصلا معتقد به ایجاد تعدیل یا محدودیت حضور زنان در دانشگاه نیستم. اما در خصوص پیامدهای افزایش حضور زنان در دانشگاه ‏ها ضمن اینکه معتقدم که این موضوع قطعا پیامدهای مثبتی در پی خواهد داشت و حضور بانوان در صحنه تحصیل علم، مطمئناً بسیاری از مشکلات اجتماعی را در آینده کاهش می‏ دهد و کسانی که فرضیه بروز مشکلات خانوادگی و اجتماعی را مطرح می ‏کنند این صحبت را براساس یک منطق اصولی ارائه نمی‏ کنند و در چنین شرایطی بهترین راه این است که ما در پی حل معضلاتی باشیم که باعث کاهش حضور مردان در دانشگاه‏ ها گردیده است و قطعا یکی از مهمترین این مشکلات وضعیت نابسامان اقتصادی جامعه است. در واقع اصلی ترین پیامد افزایش تعداد دانشجویان دختر، عملا همان راهیابی بیشتر دختران به دانشگاه ‏هاست که به طور قطع این موضوع باعث ایجاد تخصص ‏های بیشتر و اشتغال در حوزه‏ های گوناگون از سوی زنان خواهد شد. اما از طرفی این موضوع می‏ تواند هشداری باشد برای ما که بدانیم چه چیز باعث شده است که پسران کمتر از دختران به ادامه تحصیل فکر کنند و بیشتر به دنبال کسب درآمد باشند. در سال‏ های قبل به طور مطلق گفته می ‏شد که مردان نان ‏آور خانه هستند و شرایط اجتماعی نیز ایجاب می ‏کرد که مردان حضور بیشتری در جامعه داشته باشند؛ در حالی که امروزه مردان به تدریج خود را از زیر بار زندگی بیرون می‏ کشند و طبیعتا زنان در این شرایط میدان بیشتری به دست می‏ آورند. بدیهیست که حضور بیشتر زنان در دانشگاه‏ ها و به تبع آن افزایش حضور آنان در بازار کار، موجب اختلال در تعادل علمی، شغلی و اجتماعی می‏ شود.

کاهش آی‌کیو در مردان طی 50 سال اخیر

برخی مطالعات، به ویژه تحقیقی که در سال ۲۰۱۸ توسط پروفسور اوله روگبرگ (Ole Rogeberg) از مرکز تحقیقات اقتصادی Ragnar Frisch در نروژ منتشر شد، نشان می‌دهد که میانگین نمرات آزمون‌های آی‌کیو در چند دهه گذشته در برخی کشورهای توسعه‌یافته نه تنها افزایش نیافته، بلکه کاهش یافته است. این کاهش به طور قابل توجهی در میان مردان مشهودتر گزارش شده است.

علل احتمالی کاهش آی‌کیو در مردان

دلایل این پدیده پیچیده و چندعاملی هستند و احتمالاً ترکیبی از عوامل زیر در آن نقش دارند:

۱. علل زیستی و محیطی (داغ‌ترین فرضیه‌ها)

  • اختلال در سیستم غدد درون‌ریز
    قرارگیری در معرض مواد شیمیایی مختل‌کننده هورمون (مانند BPA در پلاستیک‌ها، فتالات‌ها، آفت‌کش‌ها) می‌تواند بر رشد عصبی، به ویژه در جنین و نوزادان پسر تأثیر منفی بگذارد. این مواد می‌توانند شبیه به هورمون‌های استروژن عمل کرده و بر تکامل مغز اثر بگذارند.
  • کاهش کیفیت اسپرم
    مطالعات، کاهش قابل توجه تعداد و کیفیت اسپرم در مردان سراسر جهان را نشان داده‌اند. این مسئله و کاهش آی‌کیو می‌توانند ریشه مشترک در عوامل محیطی و سبک زندگی داشته باشند.
  • تغذیه
    اگرچه به طور کلی تغذیه بهبود یافته، اما رژیم‌های غذایی فرآوری‌شده مدرن فاقد ریزمغذی‌های ضروری برای سلامت مغز هستند.

۲. علل اجتماعی-فرهنگی و آموزشی

  • تغییر در سیستم آموزشی
    برخی محققان استدلال می‌کنند که سیستم‌های آموزشی مدرن ممکن است به گونه‌ای تکامل یافته باشند که برای شیوه‌های یادگیری دختران مناسب‌تر است (مانند تأکید بیشتر بر نشستن طولانی‌مدت، یادگیری نظری و انجام تکالیف نوشتاری). این ممکن است به نمرات پایین‌تر پسران در آزمون‌ها منجر شود.
  • کاهش علاقه به خواندن
    با ظهور رسانه‌های دیجیتال، زمان صرف‌شده برای مطالعه کتاب‌های عمیق کاهش یافته است. مطالعه، یک تمرین کلیدی برای تقویت vocabulary، استدلال و تفکر انتقادی است.
  • افزایش زمان استفاده از صفحه‌نمایش
    استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های ویدیویی سریع و پرمحتوای بصری، ممکن است بر توانایی تمرکز عمیق، حل مسئله پیچیده و تفکر انتزاعی تأثیر منفی بگذارد.

۳. علل مرتبط با "اثر فلین معکوس"

  • اثر فلین (Flynn Effect)
    برای حدود یک قرن، میانگین نمرات آی‌کیو در سراسر جهان به طور پیوسته در حال افزایش بود. این پدیده به بهبود تغذیه، تحصیلات، مراقبت‌های بهداشتی و محیط‌های غنی‌تر از نظر شناختی نسبت داده می‌شد.
  • معکوس شدن اثر فلین
    اکنون به نظر می‌رسد در برخی کشورهای ثروتمند (مانند نروژ، دانمارک، فنلاند، بریتانیا و فرانسه) این روند معکوس شده است. این بدان معناست که عوامل منفی جدید (مانند عوامل زیستی و دیجیتال) دارند بر عوامل مثبت قدیمی غلبه می‌کنند.

چرا این روزها می گویند مردان ایرانی پرنسس شده‌اند؟

این روزها به بهانه‌های مختلف برخی به پسران ایرانی یا حداقل به دسته‌ای از پسران ایرانی لقب پرنسس می‌دهند، ماجرا از این قرار است که عده‌ای از دختران در واکنش به رفتارهایی که بوی لطافت بدهد و از پسران سر بزند واکنش منفی نشان می‌دهند و به قولی پسرانی که مثلا زودرنج هستند و یا به هر شکلی لطیف برخورد می‌کنند را پرنسس لقب می‌دهند.چرا این روزها می گویند مردان ایرانی پرنسس شده‌اند؟

مردها به جای آنکه از خود رفتارهای مردانه نشان دهند، بیشتر رفتارهای زنانه نشان می‌دهند. اگرچه این به معنای آن نیست که شخصیت این افراد زنانه‌تر شده است. بلکه به این معناست که مردها از شخصیت پذیرفته شده به عنوان یک مرد جنتلمن و اخلاقی که توده جامعه تا الان به آن خو گرفته است، فاصله گرفته‌اند. برخی مردان تمایل بیشتری به ظرافت، توجه به ظاهر یا احساسات نشان می‌دهند، این تغییرات ممکن است به دلیل کاهش فشارهای سنتی و افزایش پذیرش تنوع انسانی باشد. افراد بیشتر به خودشان اجازه می‌دهند که احساسات و علایقشان را بدون نگرانی از قضاوت دیگران نشان دهند.

آیا پسران ایرانی پرنسس شده‌اند؟

این موضوع که مردان امروزی به‌نظر می‌رسد شبیه مرد نیستند و بیشتر شبیه پرنسس شده‌اند، یک تصور فرهنگی و اجتماعی است که ممکن است به دلایل مختلفی شکل گرفته باشد. البته، این برداشت اغلب سطحی و مبتنی بر تفکرهای جنسیتی است و در واقعیت پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد. در ادامه به بررسی علل و دلایل این تغییرات فرهنگی می‌پردازیم: در 50 سال گذشته سطح تستوسترون آقایان کاهش پیدا کرده است و استرس و اضطرابشان بالا رفته و موقعیت اجتماعی آنها تغییر کرده است ، اما آیا این انتخاب خودشان بوده است یا دنیا عوض شده است ؟

تغییرات ژنتیکی و تکاملی

  • تغییرات تکاملی
    در طول زمان، برخی از ویژگی‌های فیزیکی ممکن است تحت تأثیر عوامل تکاملی تغییر کنند. به عنوان مثال، اگر در یک جامعه ویژگی‌هایی مانند ظاهر نرم‌تر و مراقبت بیشتر از خود محبوب‌تر باشند، این ویژگی‌ها ممکن است در نسل‌های بعدی بیشتر دیده شوند.
  • تنوع ژنتیکی
    ازدواج‌های میان‌فرهنگی و مخلوط شدن ژنتیکی نیز می‌تواند منجر به تغییرات ظاهری در چهره مردان شود. به عنوان مثال، برخی از نژادها به‌طور طبیعی چهره‌هایی نرم‌تر و کمتر خشن دارند.

تحصیلات

تا چند دهه پیش، مردها در دانشگاه‌ها اکثریت مطلق بودن. الان؟ زنان در خیلی از کشورها دارند دانشگاه رو فتح می‌کنند، رشته‌های پردرآمد رو تصاحب می‌کنند، و موقعیت‌های شغلی بهتری می‌گیرند. در نتیجه؟ مردها زیادی حس می‌کنند عقب مانده اند، بی‌انگیزه شدند، و اعتماد به نفسشان کم شده است.

شغل

بسیاری از مردان در مشاغل فیزیکی سنگین کار می‌کردند که باعث می‌شد عضلات آنها قوی‌تر و چهره‌شان خشن‌تر به نظر برسد. اما امروزه، بیشتر مشاغل اداری و سفیدپوش هستند که نیاز چندانی به فعالیت فیزیکی ندارند.

تحرک به سمت برابری جنسیتی

در گذشته، نقش‌های جنسیتی بسیار سخت‌گیرانه تعریف شده بودند: مردان باید قوی و خشن باشند و زنان باید مهربان و مراقب باشند. اما امروزه، با حرکت به سمت برابری جنسیتی، این مرزها کمرنگ‌تر شده‌اند. مردان بیشتر آزاد هستند که صفاتی مانند مهربانی، حساسیت و مراقبت را نشان دهند بدون اینکه احساس کنند این کار باعث کاهش مردانگی آنها می‌شود.

تأثیر مد و فرهنگ مصرفی

صنعت مد و تبلیغات بسیار قوی شده است و امروزه محصولات زیبایی، لباس‌های مد، و حتی محصولات آرایشی به‌طور گسترده‌ای برای مردان نیز بازاریابی می‌شوند. مردان امروزی بیشتر از گذشته به دنبال مراقبت از ظاهر خود هستند و این موضوع در واقع نشان‌دهنده افزایش آگاهی از سلامت جسمانی و روانی است. این تغییر به معنای پرنسس شدن نیست، بلکه بیانگر تغییر در اولویت‌ها و ارزش‌ها است.

رابطه جنسی

طبق تحقیقات، تعداد زیادی از مردا نسبت به ۲۰ سال پیش فعالیت جنسی خیلی کمتری دارند. چرا؟ چون بازار روابط تغییر کرده است. یه تعداد کمی از مردا روابط زیادی دارن، ولی بقیه؟ نه. نتیجه؟ حس نابرابری، سرخوردگی، و حتی افسردگی. حالا جامعه به آنها چه می گوید؟ چرا مثل قدیما مرد نیستی؟ چرا شکایت می‌کنی؟ چرا پرنسس شدی؟ ‏یه کم منصف باشیم. پسرا پرنسس نشدن، فقط دنیا براشون سخت‌تر شده.

تأثیر رسانه‌ ها و شبکه‌ های اجتماعی

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در شکل‌دهی به برداشت‌های ما از مردانگی ایفا می‌کنند. امروزه، تصاویر و ویدئوهایی از مردانی که به ظاهر خود توجه می‌کنند، از محصولات آرایشی استفاده می‌کنند یا در لباس‌های مد روز ظاهر می‌شوند، بسیار متداول شده است. این تصاویر ممکن است به اشتباه به عنوان پرنسس شدن تفسیر شوند، در حالی که در واقع نشان‌دهنده تنوع و آزادی بیشتر در بیان هویت شخصی هستند.

تغییرات در ساختار خانواده و جامعه

در گذشته، مردان بیشتر نقش تأمین‌کننده را داشتند و این نقش به آنها نوعی هویت و اعتماد به نفس می‌داد. اما امروزه، با تغییرات در ساختار خانواده (مانند افزایش زوج‌های دوطرفه کارکرده)، نقش‌های سنتی دیگر به اندازه قبل قابل اجرا نیستند. مردان بیشتر به سمت تعاملات عاطفی و مشارکت در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان پیش می‌روند که این موضوع به معنای ضعف نیست، بلکه نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری و توانایی تطبیق با شرایط جدید است.

تأثیر محیط زیست

  • آلودگی هوا و مواد شیمیایی
    برخی از مواد شیمیایی موجود در محیط (مانند فتالات‌ها و بیسفنول A) می‌توانند به عنوان هورمون‌های مصنوعی عمل کنند و تعادل هورمونی بدن را تحت تأثیر قرار دهند. این مواد می‌توانند باعث کاهش تستوسترون و افزایش استروژن در مردان شوند.
  • مواد غذایی ناسالم
    مصرف بیش از حد مواد غذایی ناسالم و فست فودها می‌تواند بر سلامت هورمونی تأثیر بگذارد و منجر به تغییرات ظاهری شود.

مراقبت بیشتر از ظاهر

  • استفاده از محصولات آرایشی و مراقبتی
    امروزه، مردان بیشتر از گذشته به مراقبت از پوست و ظاهر خود توجه می‌کنند. استفاده از محصولاتی مانند کرم‌های ضدآفتاب، مرطوب‌کننده‌ها و حتی مواد آرایشی می‌تواند ظاهر چهره را نرم‌تر و مدرن‌تر کند.
  • اصلاح موهای صورت
    برخی مردان امروزی از اصلاح موهای صورت خودداری می‌کنند یا موهای خود را به‌صورت دقیق و مدرن تراش می‌دهند. این کار می‌تواند چهره را نرم‌تر و کمتر خشن نشان دهد.

کاهش فعالیت فیزیکی

کاهش کارهای فیزیکی: در گذشته، بسیاری از مردان در مشاغل فیزیکی سنگین کار می‌کردند که باعث می‌شد عضلات آنها قوی‌تر و چهره‌شان خشن‌تر به نظر برسد. اما امروزه، بیشتر مشاغل اداری و سفیدپوش هستند که نیاز چندانی به فعالیت فیزیکی ندارند. عدم تمرین منظم و کاهش فعالیت بدنی می‌تواند منجر به کاهش عضلات صورت و ظاهری نرم‌تر شود.

چرا تشخیص افسردگی در مردان سخت‌تر است؟

همه انسان‌ها با هویت‌های جنسی متفاوت ممکن است در مقطعی از زندگی دچار افسردگی شوند. افسردگی یک بیماری جدی است که بر طرز تفکر، احساسات و عملکرد افراد تأثیر منفی می‌گذارد. یکی از مشکلات رایجی که بین مردان وجود دارد، عدم توانایی صحبت کردن درباره احساسات و افکارشان است. این مسأله در بعضی از فرهنگ­‌ها با تکرار این جمله­‌ها: «مرد باید قوی باشه»، «مرد که گریه نمی­کنه»، «تو نباید ضعیف باشی» تقویت می‌­شود. شنیدن این جمله­‌ها باعث می­‌شود که اگر مردی دلش بخواهد گریه کند و یا درباره احساساتش صحبت کند، آن را نشانه ضعف بداند و اصلاً این کار را انجام ندهد و حال خود را خوب نشان دهد. این نقاب زدن به مرور باعث می‌­شود که مرد افسردگی بگیرد. در این قسمت از مقاله قصد داریم تا شما را با علائم و درمان افسردگی در مردان آشنا کنیم. در اجتماع این باور غلط به مردان تحمیل شده است که باید احساساتشان را سرکوب کنند، اگرچه همه‌ می‌دانیم این کار درست نیست.

در تلاش برای حفظ این هنجارهای اجتماعی، بسیاری از مردان ممکن است سلامت عاطفی، جسمی و روانی خود را به خطر بیاندازند.  به علاوه، بسیاری از مردان هرگز در خصوص شناخت علائم افسردگی آموزش نمی‌بینند. به همین دلیل ممکن است نتوانند احساسات منفی خود را درک کنند. از طرفی دیگر، برخی از مردانی که علائم را تشخیص می دهند ممکن است برای درمان مشکل خود تلاشی نکنند؛ زیرا از قضاوت دیگران می‌ترسند! در نتیجه هنگامی که مردان علائم افسردگی را تجربه می‌کنند، به جای رسیدگی به آن، ساعت‌های طولانی کار می‌کنند یا وقت‌شان را با فعالیت‌های مختلف پر می‌کنند. طبق آمار، تعداد مردانی که دچار افسردگی می‌شوند کم‌تر از زنان است، علت این آمار عجیب ترکیبی از عوامل اجتماعی و بیولوژیکی است که باعث می‌شود تشخیص و مشاهده افسردگی در مردان سخت‌تر شود.

دلیل دیگر این است که مردان از نظر فرهنگی تحت فشار قرار دارند نمی‌توانند احساسات خود را به درستی نشان دهند. زیرا فرهنگ مردانه سمی اینگونه القاء کرده است که ابراز احساسات رفتاری زنانه است و مردان با پنهان کردن احساسات‌شان می‌خواهند “مردانه”‌رفتار کنند! یکی دیگر از علل دشوار بودن تشخیص افسردگی در مردان این است که برخی علائم افسردگی در مردان بسیار متفاوت‌تر از علائم افسردگی در زنان است. اگر فکر می‌کنید خودتان یا کسی که دوستش دارید با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند با ما همراه شوید. بدتر اینکه بعضی از مردان هرگز برای درمان افسردگی خود از روانشناس متخصص کمک نمی‌گیرند؛ زیرا اصلاً علائم را تشخیص نمی‌دهند! تشخیص افسردگی و مراجعه برای درمان می‌تواند جان افراد زیادی را نجات دهد.  آمار خودکشی در میان مردان در حال افزایش است.  احتمال خودکشیِ منجر به مرگ در مردان ۳ تا ۴ برابر بیشتر از زنان است. با گفتگو درباره افسردگی، می‌توانیم به مردان کمک کنیم تا علائم افسردگی‌شان را تشخیص دهند. مردان افسرده با مراجعه برای درمان، می‌توانند به زندگی عادی بازگردند.

علائم جسمانی افسردگی در مردان

در حالی که افسردگی نوعی اختلال سلامت روان محسوب می‌شود، افسردگی در مردان ممکن است خودش را با علائم جسمانی نشان دهد. معمولاً اکثر مردان بیشتر به دلیل مشکلات جسمی به پزشکان مراجعه می‌کنند تا مشکلات روحی و عاطفی. برخی علائم فیزیکی رایج افسردگی در مردان عبارتند از:

  • سردرد
  • تنگی قفسه سینه
  • ضربان قلب بالا (تپش قلب)
  • اختلال نعوظ و سایر مشکلات جنسی
  • مشکلات گوارشی مانند دفع گاز، اسهال و یبوست
  • مشکلات هورمونی مانند سطح پایین تستوسترون کاهش وزن ناخواسته (یا گاهی افزایش وزن)

علائم ذهنی افسردگی در مردان علائم افسردگی در مردان متفاوت‌تر از علائم افسردگی در زنان است و همین امر تشخیص آن را دشوار‌تر می‌کند. این علائم ممکن است با طرز تفکر و پردازش اطلاعات فرد تداخل داشته باشد و بر رفتار و احساسات او تأثیر بگذارد. از شایع‌ترین علائم ذهنی افسردگی در مردان عبارتند از:

  • عدم تمرکز
  • مشکلات حافظه
  • وسواس فکری، عملی
  • فکر کردن به خودکشی
  • اختلالات خواب ( خواب ماندن یا بی‌خوابی)
  • افکار مسابقه‌ای (این نوع اختلالِ تفکر زمانی رخ می‌دهد که افکار به سرعت در ذهن فرد چرخیده و اغلب غیرقابل کنترل به نظر می‌رسند)

عواملی که باعث بوجود آمدن افسردگی در مردان می­‌شود، می­‌پردازیم:

عوامل ژنتیکی و ارثی

اگر والدین شما دارای یکی از اختلالات خلقی مانند افسردگی باشد، امکان ابتلای شما به افسردگی بیشتر می‌­شود. رشدکردن در محیطی که والدین افسرده باشند، تاثیر زیادی روی الگوهای رفتاری بعدی شما می­گذارد و به همه مسائل با دید سیاه نگاه می­‌کنید. حادثه گاهی در مردان افسردگی بعد از یک حادثه مانند تجاوز در کودکی، تصادف، دیدن یک صحنه دلخراش و یا حتی داشتن شغل­‌هایی که در آن شاهد مرگ و میر انسان­‌ها باشید، بوجود می‌­آید.

عدم مدیریت استرس‌­های شغلی

شما بیشتر زمان خود را مشغول شغل خود هستید. اگر این کار استرس­‌های زیادی برای­تان داشته باشد و نتوانتید آنها را مدیریت کنید، امکان اینکه افسرده شوید، وجود دارد.

جدایی و شکست در روابط­ عاطفی

از جمله مهمترین دلایل افسردگی در مردان، جدایی، طلاق و شکست در یک رابطه معنادار عاطفی است. در این حالت چون آن در رابطه سرمایه‌­گذاری­‌های زیادی انجام داده بویدد، باورتان نمی­‌شود که او شما را ترک کرده باشد و این رابطه تمام شده است. بنابراین افسردگی از جمله مسائلی است که پس از جدایی اتفاق می­‌افتد.

احساس بی­‌کفایت بودن

احساس بی­‌کفایتی می­‌تواند ناشی از خوب انجام ندادن یک کار و یا نداشتن استقلال در زندگی یک مرد باشد. همچنین وقتی شما به عنوان یک مرد توسط دیگران تحقیر شوید و خودتان را لایق احترام ندانید، این احساس بی­‌کفایتی شدید می­‌شود. افسردگی یکی از نتایج احساس بی‌­کفایتی در مردان است که به مرور باعث کاهش اعتماد به نفس می­‌شود.

سابقه مصرف الکل و موادمخدر

تحقیقات بسیاری از رابطه بین مصرف مواد مخدر و الکل در ایجاد و تشدید افسردگی در مردان گفته‌­اند. مواد مخدر و الکل با ایجاد یک حالت سرخوشی کاذب و لحظه‌­ای، شما را از پذیرش اتفاقات و مشکلات مربوط به زندگی­تان دور می­‌کنند، اما به مرور وقتی شما کاملاً وابسته به مواد شدید، دیگر اثری از آن حال خوش نیست. افسردگی ممکن است باعث بوجود آمدن اعتیاد شود و هم بعد از ترک به سراغ فرد معتاد به مواد مخدر یا الکل بیاید. در هر صورت برای این مسأله درمان فوری نیاز است.

احساس انزوا در دوره میانسالی

وقتی فرزندان به علت­‌هایی مانند تحصیل، ازدواج و یا مهاجرت خانه را ترک می­‌کنند، مرد میانسال احساس انزوای شدیدی می­‌کند. این حالت که در روانشناسی به آن «سندروم اشیانه خالی» گفته می­‌شود به این معنی است که والدین طاقت دیدن خانه خالی از فرزندان و جدایی از آنها را ندارند و به مرور دچار افسردگی می­‌شوند.

احساس تنهایی و نداشتن حمایت اجتماعی

دلیل دیگری که تحقیقات مختلف برای دلیل افسردگی نام برده‌­اند، احساس تنهایی و نداشتن حمایت اجتماعی است. تنها بودن با احساس تنهایی متفاوت است و شما ممکن است در عین حال که دوستان زیادی دارید، احساس تنهایی کنید. اما لزوماً و همیشه احساس تنهایی باعث افسردگی نمی­‌شود. زمانی که این احساس تنهایی باعث شود که شما نتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و در نتیجه هیچ حمایت اجتماعی از شما نشود به افسردگی دچار خواهید شد.م

مشکلات جنسی مانند اختلال نعوظ و زودانزالی

گاهی هم زودانزال بودن و اختلال در نعوظ ، باعث می­‌شود که یک مرد احساس افسردگی داشته باشد. بهخصوص اگر همسرش او را سرکوب کند و احساس بی­‌کفایتی مرد بالا برود.

بیکاری، مشکلات و مسائل اقتصادی و مالی

یکی دیگر از دلایل افسردگی در مردان بخصوص در زمان حاضر که مشکلات اقتصادی زیاد شده است، بیکاری و مسائل مالی است.

راه‌های درمان افسردگی در مردان

  • افسردگی اغلب با گفتگو درمانی، دارو درمانی یا ترکیبی از هر دوی این‌ها درمان می‌شود.
  • یک روانشناس متخصص می‌تواند برنامه‌ی درمانی شخصی که بهترین کارآیی را برای شما یا عزیزتان دارد، در اختیار شما قرار دهد.
  • بسیاری از مردان، درمان افسردگی (با شدت متوسط) را با مراجعه به روانشناس و روان‌درمانگر آغاز می‌کنند.

یک درمانگر ممکن است انواع مختلفی از درمان را پیشنهاد کند که عبارتند از:

استفاده از درمان CBT

یکی از رویکردهای رایج برای درمان افسردگی استفاده از رویکرد رفتاری-شناختی CBT است. این رویکرد اعتقاد دارد که افکار و احساسات ما تاثیر زیادی در رفتارمان دارند و باید به دقت افکار و احساسی که در حین افسرده بودن دارید مورد بررسی قرار بگیرد.

دارو درمانی

در صورت نیاز ممکن است با کمک روانپزشک دارودرمانی نیز به این درمان‌ها اضافه شود. با این حال برای موارد شدیدتر، ممکن است بلافاصله دارو تجویز شود تا به کاهش برخی از علائم فیزیکی، ذهنی، عاطفی و رفتاری افسردگی کمک کند. این روش ممکن است برای شخصی با افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی استفاده شود. فراموش نکنید، اغلب چند هفته طول می‌کشد تا داروهای تجویز شده برای درمان افسردگی تاثیر خود را بگذارند. پس صبوری کنید و به اجرای برنامه درمانی خود کاملا پایبند باشید.

فعالیت و خدمت به دیگران

یکی از بهترین روش­‌هایی که برای درمان افسردگی تجویز می‌شود، کمک به دیگران و فعایت­‌های اجتماعی است. وقتی افسردگی تمام انرژی شما را می‌گیرد و شما دچار ناامیدی و بی‌لذتی می‌شوید، با کمک کردن به دیگران احساس مفیدبودن می‌کنید و از آن احساس بی‌کفایتی و عدم اعتماد به نفس رها می‌شوید.

ورزش و تحرک بدنی

  • فعالیت بدنی منظم مانند دارو عمل می‌کند.
  • با ورزش کردن هورمون‌های شیمیایی مانند اندورفین، بالا می‌رود و انرژی می‌گیرید.
  • این انرژی برای ادامه مسیر و تغییر سبک زندگی شما بسیار موثر است.
  • علاوه بر این، از دردهای جسمانی که ناشی از افسردگی است و شما را درگیر کرده است نیز رها می‌شوید.

بهبود رابطه با اطرافیان

  • افسردگی روابط اجتماعی شما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، بنابراین برای شروع درمان باید روابط خود را بازسازی کنید.
  • با خانواده و دوستان وقت خود را سپری کنید و در مورد احساس خود با آنها صحبت کنید.
  • اگر در برقراری رابطه و یا بیان احساس، مشکلی دارید باید مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید.
  • در مورد این راه‌حل بهتر است همراهی اطرافیان هم با شما بیشتر باشد و شما وارد جمع خود کنند.

کارهایی که قبلاً برای شما لذت‌بخش بود، انجام دهید چون افسردگی به شما احساس بی‌میلی می‌دهد و نسبت به آن چیزهایی که قبلاً برای شما لذت‌بخش بود، حسی ندارید، بهترین اقدام این است که مجدداً به سمت همان کارهای سالم و لذت‌بخش بروید و آن ها را انجام دهید.

چه زمانی باید درخواست کمک کنیم؟

اگر دو یا چند مورد از علائم افسردگی بالا را دارید به طوری که آنقدر شدید هستند که زندگی روزمره شما را دچار اختلال کرده‌اند، قصد خودکشی دارید یا حتی اقدام به خودکشی کرده‌اید، حتماً باید از یک روانشناس وقت مشاوره بگیرید. هرچند برای صحبت با درمانگر، لازم نیست در بدترین حال ممکن باشید. در واقع هرچه زودتر به‌دنبال کمک باشید، شانس بیشتری برای بهبود دارید.

این گزارش را می‌توان از چند منظر کلیدی تحلیل کرد:

تحول جمعیت‌شناختی و اقتصادی

 تغییر ترجیح به دختران تنها یک نگرش فرهنگی نیست، بلکه بازتاب یک تحول ساختاری در اقتصاد و جامعه است. با افزایش سطح تحصیلات و استقلال اقتصادی زنان، هزینه فرصت داشتن فرزند دختر کاهش و منافع عاطفی و مراقبتی آن پررنگ‌تر شده است. از سوی دیگر، نقش سنتی مردان به عنوان "نان‌آور انحصاری" در حال کمرنگ شدن است، در حالی که جایگزین روشنی برای این هویت از دست رفته تعریف نشده است. این "بحران نقش" به طور مستقیم بر شاخص‌های عینی مانند نرخ خودکشی مردان در دوران رکود اقتصادی (به عنوان نماد از دست دادن هویت شغلی) تاثیر گذاشته است.

بوم‌شناسی رسانه‌ای و بازتعریف مردانگی

فضای مجازی به عنوان یک اکوسیستم فرهنگی، نه تنها بازتاب‌دهنده که شکل‌دهنده انواع مردانگی‌هاست. گونه‌شناسی ارائه‌شده (هژمونیک، همدست، فرودست، حاشیه‌ای و هژمونیک جدید) نشان می‌دهد که مردان ایرانی در یک میدان نیرو گرفتار شده‌اند: از یک سو فشار فرهنگ سنتی (پدرانگی قدرتمند)، از سوی دیگر ارزش‌های مدرن (مرد موفق معیار)، و از سوی سوم مقاومت در قالب مردانگی‌های فرودست (لوطی‌منش). "مردانگی هژمونیک جدید" پاسخی است به این آشفتگی که سعی دارد با تلفیق عناصر سنتی (ریش، بدن ورزشکار) و مدرن (ظاهر ظریف، توجه به زیبایی‌شناسی) بار دیگر حوزه مردانگی را مصادره کند.

روان‌شناسی سلامت جنسیتی

داده‌ها به وضوح نشان می‌دهند که مردان در سکوت رنج می‌برند. "مردانگی سمی" که بیان احساسات را نشانه ضعف می‌داند، منجر به بروز افسردگی به شکل "علائم جسمانی" (سردرد، مشکلات گوارشی، اختلال نعوظ) می‌شود که تشخیص را دشوار می‌کند. این " medicalization of distress " یا "طبیشدن پریشانی" باعث می‌شود مردان برای مشکلات روانی خود به جای روانشناس، به پزشک عمومی مراجعه کنند و ریشه اصلی مشکل هرگز درمان نشود.

آینده‌پژوهی بازار کار و آموزش

داده‌ها حاکی از یک "شکاف جنسیتی معکوس" در آموزش عالی است (۷۰ درصد داوطلبان کنکور دخترند). این امر، همراه با Automatisierung مشاغل traditionally مردانه (مانند رانندگی، کارگری)، آینده اشتغال مردان را با چالش جدی مواجه می‌کند. در مقابل، مشاغل مرتبط با "مراقبت" و "آموزش" که traditionally زنانه تلقی می‌شدند، از امنیت شغلی بیشتری در برابر اتوماسیون برخوردارند. این تحولات، بازتعریف نقش‌های جنسیتی را نه یک انتخاب، که یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

آنچه ما شاهد آن هستیم، تنها یک تغییر ترجیح ساده نیست، بلکه یک "گذار پارادایمی" در روابط جنسیتی است. جامعه در حال حرکت از یک الگوی "پسر-محور" به سمت الگویی است که هنوز به وضوح تعریف نشده است. این گذار، برای زنان فرصت‌های بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده، اما برای مردان با "بحران هویت" و "از دست دادن امتیازات تاریخی" همراه بوده است. مدیریت این گذار بدون درنظرگرفتن بحران مردانگی و ارائه راهکار برای بازتعریف نقش مردان در خانواده و جامعه، می‌تواند به تشدید تنش‌های اجتماعی بینجامد.

به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/hra
اخبار مرتبط
یک تحلیل روانشناختی هشدار می‌دهد که استفاده مفرط از اینستاگرام، با ایجاد چرخه معیوب "مقایسه اجتماعی" و "ترس از دست دادن (FOMO)"، یکی از عوامل اصلی افزایش اضطراب، افسردگی و کاهش رضایت از زندگی در کاربران شده است. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت راهکارهایی برای رهایی دارد!
مدیرکل دفتر سلامت روانی وزارت بهداشت از افزایش ۱.۵ درصدی اختلالات روانی در کشور خبر داد و گفت: بر اساس آخرین پیمایش سلامت روان در سال ۱۴۰۱، حدود ۲۵ درصد جمعیت ایران با حداقل یک اختلال روانپزشکی مواجه هستند.
سازمان جهانی بهداشت در تازه‌ترین گزارش خود هشدار داده است که بیش از یک میلیارد نفر در جهان با اختلالات روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. کاظم عاشوری گیلده، محقق حوزه اجتماعی، تأکید می‌کند که در ایران، فشارهای اقتصادی عامل اصلی بحران سلامت روان است.
گوشی هوشمند شما دیگر فقط یک ابزار ارتباطی نیست؛ یک همدم دیجیتال است که می‌تواند عمیق‌ترین احساسات شما، از شادی و آرامش گرفته تا استرس و افسردگی را تنها با تحلیل نحوه تایپ کردن و تعاملتان با صفحه نمایش تشخیص دهد. این انقلاب خاموش، حاصل پیشرفت‌های حیرت‌انگیز در هوش مصنوعی و یادگیری ماشین است که مرز بین فناوری و احساسات انسان را کمرنگ کرده و دنیایی از امکانات و البته نگرانی‌های اخلاقی را پیش رو گذاشته است.
در شرایطی که بسیاری از مردم ایران با فشارهای شدید اقتصادی و روانی دست به گریبانند، متخصصان راهکارهای علمی برای حفظ امید و مقابله با افسردگی اجتماعی ارائه می‌دهند. در این مقاله، کاظم عاشوری گیلده، به بررسی این مسئله می پردازد.
جهان امروز پر از چیزهایی است که اجداد ما حتی در خواب هم نمی‌دیدند: اینترنت، هوش مصنوعی، سفر به فضا، و داروهایی که جان میلیون‌ها نفر را نجات می‌دهند. اما یک چیز عمیقاً غایب است: "معنا". در حالی که بشر به لحاظ تکنولوژیکی به جلو می‌تازد، به نظر می‌رسد در بعد فکری و فلسفی درجا می‌زند؛ یا حتی به عقب برمی‌گردد. پوریا زرشناس به این سوال پاسخ می دهد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید