آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فیلم "سینما شهر قصه" به کارگردانی علی اکبر حیدری و کیوان علی محمدی، اثری است که تلاش دارد رابطه پیچیده جامعه ایرانی با سینما را در بستر تاریخی چند دهه اخیر مورد بررسی قرار دهد. این فیلم که همزمان هم ادای دین به سینمای ایران است و هم نقدی بر وضعیت کنونی آن، واکنشهای متفاوتی را از سوی منتقدان برانگیخته است.
درآمدی بر مفهوم فیلم در فیلم "سینما شهر قصه" در زمره آثاری قرار میگیرد که سینما را موضوع اصلی خود قرار دادهاند. این ژانر که پیشینهای طولانی در سینمای جهان دارد، در ایران نیز با آثاری مانند "ناصرالدین شاه اکتور سینما"، "سینما نیمکت"، "سلام سینما" و "شبح کژدم" تجلی یافته است. آنچه "سینما شهر قصه" را از این آثار متمایز میکند، تلاش برای ارتباط با مخاطب عام از طریق درام کمدی و استفاده گسترده از عنصر نوستالژی است.
بازگشت چهرههای ممنوعه: فردین و وثوقی
یکی از نقاط قوت فیلم، نمایش تصاویر آرشیوی بهروز وثوقی و فردین پس از سالهاست. این اقدام نمادین، پرسشبرانگیز است: چرا پس از چهار دهه از انقلاب، همچنان باید نمایش این چهرهها به عنوان اقدامی جسورانه تلقی شود؟ فیلم به درستی اشاره میکند که بازیگران سینمای پیش از انقلاب خطری برای امنیت کشور نبودهاند، در حالی که برخی از فیلمسازان انقلابی اولیه مانند محسن مخملباف و رفیع پیتز، که زمانی مورد حمایت نهادهای انقلابی بودند، بعدها به ساخت فیلمهای شعاری روی آوردند و حتی در آثار ضدایرانی مانند "آرگو" ظاهر شدند.
شخصیت عطار: نماد افراطیون ضدسینما
شخصیت عطار در فیلم، نماینده تفکرات افراطی مخالف سینماست که مخاطب را به یاد دهه شصت و حواشی سینما در آن دوره میاندازد. این شخصیت به اندازه کافی ضعف تفکر ضدسینمایی را به نمایش میگذارد و بیننده را به تأمل درباره دورهای وامیدارد که سینما به عنوان "مرکز فساد" شناخته میشد. فیلم به درستی بر این نکته تأکید دارد که موقعیت سینما به عنوان یک نهاد اجتماعی-فرهنگی برای تمام حکومتها حائز اهمیت است. غفلت از سینما میتواند خطرناک باشد، چرا که اگر میدان تولید داخلی خالی بماند، مخاطبان به سمت تولیدات خارجی روی میآورند که لزوماً با منافع ملی همسو نیستند.
اقتصاد سینما: حلقه مفقوده
در کشورهای صاحب صنعت سینما، چرخه مالی سینما به مجموعههای بزرگ اقتصادی متصل است. این اتصال برای افزایش شانس حیات اقتصادی، منجر به تشکیل شرکتهای مختلف برای حفظ حقوق مادی تولیدکنندگان میشود. در مقابل، سینمای ایران در معرض سلیقههای مختلف مدیران قرار گرفته و نتیجه آن، عدم بازتاب زندگی حداکثری جمعیت ایران و از دست دادن بخش عظیمی از مخاطبان است.
بازگشت به سینمای مردمی
"سینما شهر قصه" خواستار بازگشت به سینمای مردمی است؛ سینمایی که مردم خود را روی پرده ببینند. مشکل اصلی اینجاست که اکثر تولیدات سینمای ایران امروز، داستانهایی از اقلیتها را روایت میکند. این میتواند برای سینما خطرناک باشد، چرا که پیامد نداشتن سینمای ملی میتواند خطرناکتر از سانسور حضور چهرههایی مانند بهروز وثوقی باشد.
کهنگی فرم و محتوا: تقلید بدون خلاقیت
فیلم از نظر ساختاری دچار مشکلات جدی است. طرح داستانی اصلی - حاجی آقایی که با سینما مخالف است و جوان اهل سینمایی که میخواهد داماد او شود - مستقیماً از اولین فیلم سینمای ایران یعنی "حاجی آقا اکتور سینما" (۱۳۱۲) گرفته شده، اما با محدودیتهای ناشی از ممیزی، محافظهکارانهتر بیان شده است. ایده برادرانی که فردی غیرانقلابی را با یک انقلابی دوآتشه اشتباه میگیرند و او را به جبهه میبرند، نیز از کمدی موفق "لیلی با من است" (۱۳۷۴) گرفته شده. مشکل اینجاست که این تقلید پس از ربع قرن، هم در محتوا عقبمانده و بیات شده و هم در فرم بد و سردستی اجرا شده است.
ارجاعات سینمایی: نوستالژی بدون کارکرد روایی
ایده مرور تاریخ سینمای ایران نیز از "ناصرالدین شاه اکتور سینما" گرفته شده، اما در اینجا بدون کارکرد روایی مشخص، صرفاً برای برانگیختن حس نوستالژی و پرکردن زمان فیلم به کار رفته است. به نظر میرسد انتخاب فیلمهای ارجاع داده شده بیشتر بر اساس علایق شخصی و نوستالژی کارگردانان بوده تا منطق روایی مشخص.
تناقض در موضعگیری: دفاع از سینمای عوام یا روشنفکر؟
یکی از مشکلات اساسی فیلم، تناقض در موضعگیری است. در یک ساعت اول، فیلم از حس عوام برای داشتن سینمایی سرگرمکننده و حتی مبتذل دفاع میکند، اما ناگهان در نیم ساعت پایانی، این سینمای روشنفکرانه است که ارزشمند قلمداد میشود. این تغییر ناگهانی، نتیجه نداشتن دیدگاه محکم و یکپارچه است.
نقاط قوت: بازی درخشان بابک کریمی
تنها نقطه مثبت درخشان فیلم، بازی بابک کریمی است. استعداد غریب او در کمدی و ایفای نقش یک هوادار رژیم پیشین که از محدودیتهای پس از انقلاب کلافه شده، یادآور استعداد پدرش نصرت کریمی است. متأسفانه نصرت کریمی با آغاز انقلاب از سینما کنار گذاشته شد و چهل سال از هرگونه فعالیت سینمایی محروم ماند. بابک کریمی در این فیلم همچون "جواهری در کامیون حمل زباله" میدرخشد.
نگاه مثبت: سینمایی برای همه
برخی منتقدان به جنبههای مثبت فیلم نیز اشاره کردهاند. "سینما شهر قصه" ویژگی منحصر به فردی دارد و آن توجه به مخاطب عام است که شاید عشق سینما نباشد، اما میتواند از درام کمدی فیلم لذت ببرد و همزمان با تاریخ سینمای ایران آشنا شود. از این منظر، فیلم تلاش میکند تصویری گذرا از جریان تاریخی سینما در سالهای پس از انقلاب ارائه دهد.
لحظات احساسی و خاطرهانگیز
فیلم سرشار از لحظات خندهدار، اشکانگیز، خیالپردازانه و حسرتبار است که همچون خود سینمای ایران، طیف وسیعی از احساسات را پوشش میدهد. ادای دین به سینماگران بزرگ و کوچک نیز ستودنی است.
تلاشی برای بررسی شرایط اجتماعی
فیلم تلاش جذابی برای بررسی شرایط اجتماعی ایران از دهه ۵۰ تا ۷۰ از طریق نگاهی به وضعیت سینمای ایران در این بازه زمانی است. نکته مثبت این که اکثر ارجاعات بیدلیل نیستند و به شناخت شخصیتها کمک میکنند و دیگر این که فیلم درباره شکلهای مختلف سینما قضاوت نمیکند.
محدودیتهای اجرایی
با وجود این نقاط قوت، شخصیتها در نهایت از حد تیپ فراتر نمیروند و در مواردی، ارجاع به فیلمها از توجه به مسیر حرکت دراماتیک اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین صحنهپردازیهای فقیرانه و ضعیف در ساختن فضای دهههای گذشته، بیننده را به یاد بدترین سریالهای کمبودجه تلویزیونی میاندازد.
جاذبه برای عاشقان سینما
برای مخاطبی که با فیلمهای ایرانی - از فیلمهای فردین تا ساختههای بهرام بیضایی - خاطره دارد، "سینما شهر قصه" اثری جذاب و دلنشین است. فیلم با حال و هوای عشق به سینما و ادای دینهایش، میتواند حال هر عاشق سینمایی را خوش کند.
فاصله از دوران اوج
فیلم به خوبی نشان میدهد که سینمای ایران در دهه اخیر تا چه اندازه از دوران اوجش فاصله گرفته است. با این حال، همان عشق به سینما را زنده نگه میدارد. مشکل اصلی اینجاست که فیلم از نظر دراماتیک و پیوند زدن تکهفیلمها به قصههایش موفق نیست. تفاوت این فیلم با نمونه موفقی مانند "ناصرالدینشاه آکتور سینما" در انسجام روایی و قوام یافتن ارجاعهای سینمایی است.
بررسی ساختار روایی و فرم فیلم
فیلم "سینما شهر قصه" از نظر ساختاری دچار مشکلات جدی است. طرح داستانی اصلی - حاجی آقایی که با سینما مخالف است و جوان اهل سینمایی که میخواهد داماد او شود - مستقیماً از اولین فیلم سینمای ایران یعنی "حاجی آقا اکتور سینما" گرفته شده است. با این تفاوت که با محدودیتهای ناشی از ممیزی، محافظهکارانهتر بیان شده است. ایده برادرانی که فردی غیرانقلابی را با یک انقلابی دوآتشه اشتباه میگیرند و او را به جبهه میبرند، نیز از کمدی موفق "لیلی با من است" گرفته شده. مشکل اصلی اینجاست که این تقلید پس از ربع قرن، هم در محتوا عقبمانده و بیات شده و هم در فرم بد و سردستی اجرا شده است. ارجاعات سینمایی متعدد فیلم نیز بدون کارکرد روایی مشخص، صرفاً برای برانگیختن حس نوستالژی و پرکردن زمان فیلم به کار رفته است. به نظر میرسد انتخاب فیلمهای ارجاع داده شده بیشتر بر اساس علایق شخصی و نوستالژی کارگردانان بوده تا منطق روایی مشخص.
تحلیل موضعگیریهای ایدئولوژیک فیلم
یکی از مشکلات اساسی فیلم، تناقض در موضعگیری است. در یک ساعت اول، فیلم از حس عوام برای داشتن سینمایی سرگرمکننده و حتی مبتذل دفاع میکند، اما ناگهان در نیم ساعت پایانی، این سینمای روشنفکرانه است که ارزشمند قلمداد میشود. این تغییر ناگهانی، نتیجه نداشتن دیدگاه محکم و یکپارچه است. فیلم در نمایش تصاویر آرشیوی بهروز وثوقی و فردین پس از سالها، موضع گیری جسورانهای داشته است. این اقدام نمادین، پرسشبرانگیز است: چرا پس از چهار دهه از انقلاب، همچنان باید نمایش این چهرهها به عنوان اقدامی جسورانه تلقی شود؟ شخصیت عطار به عنوان نماد افراطیون ضدسینما، به خوبی توانسته ضعف تفکر ضدسینمایی را به نمایش بگذارد. این شخصیت بیننده را به تأمل درباره دورهای وامیدارد که سینما به عنوان "مرکز فساد" شناخته میشد.
بررسی جایگاه سینما به عنوان نهاد اجتماعی
فیلم به درستی بر اهمیت سینما به عنوان یک نهاد اجتماعی-فرهنگی تأکید دارد. موقعیت سینما برای تمام حکومتها حائز اهمیت است و غفلت از آن میتواند خطرناک باشد. این نکته یکی از محوریترین مباحث مطرح شده در فیلم است. فیلم خواستار بازگشت به سینمای مردمی است؛ سینمایی که مردم خود را روی پرده ببینند. مشکل اصلی اینجاست که اکثر تولیدات سینمای ایران امروز، داستانهایی از اقلیتها را روایت میکند. این میتواند برای سینما خطرناک باشد. از منظر اقتصادی، فیلم به درستی اشاره میکند که در کشورهای صاحب صنعت سینما، چرخه مالی سینما به مجموعههای بزرگ اقتصادی متصل است. این در حالی است که سینمای ایران در معرض سلیقههای مختلف مدیران قرار گرفته است.
تحلیل عملکرد بازیگران و کارگردانی
بازی درخشان بابک کریمی از نقاط قوت غیرقابل انکار فیلم است. استعداد غریب او در کمدی و ایفای نقش یک هوادار رژیم پیشین که از محدودیتهای پس از انقلاب کلافه شده، یادآور استعداد پدرش نصرت کریمی است. متأسفانه نصرت کریمی با آغاز انقلاب از سینما کنار گذاشته شد. کارگردانی فیلم در بخشهای مختلف، نوسانات کیفیتی محسوسی دارد. در برخی صحنهها، کارگردانان موفق به خلق لحظات ماندگاری شدهاند، در حالی که در بخشهای دیگر، اجرا ضعیف و سردستی به نظر میرسد. صحنهپردازیهای فقیرانه و ضعیف در ساختن فضای دهههای گذشته، از دیگر ضعفهای فیلم محسوب میشود. این صحنهپردازیها بیننده را به یاد بدترین سریالهای کمبودجه تلویزیونی میاندازد.
جایگاه فیلم در تاریخ سینمای ایران
"سینما شهر قصه" را میتوان نمادی از خود سینمای ایران دانست: پر از تناقض، حسرت گذشته، بحران در آینده، اما همچنان عاشق سینما. این ویژگی، فیلم را به اثری صادقانه اما ناقص تبدیل کرده است. فیلم به خوبی نشان میدهد که سینمای ایران در دهه اخیر تا چه اندازه از دوران اوجش فاصله گرفته است. با این حال، همان عشق به سینما را زنده نگه میدارد. این جنبه، از ارزشمندترین بخشهای فیلم محسوب میشود. در مقایسه با نمونههای موفق مشابه مانند "ناصرالدینشاه آکتور سینما"، این فیلم از انسجام روایی و قوام یافتن ارجاعهای سینمایی بیبهره است. این ضعف باعث شده فیلم نتواند به جایگاه والایی در تاریخ سینمای ایران دست یابد.
نتیجهگیری: سینمایی در بحران هویت
"سینما شهر قصه" را میتوان نمادی از خود سینمای ایران دانست: پر از تناقض، حسرت گذشته، بحران در آینده، اما همچنان عاشق سینما. این فیلم اگرچه از نظر روایی و ساختاری دچار ضعفهای جدی است، اما از این جهت ارزشمند است که بحثهای مهمی را درباره جایگاه سینما در ایران معاصر مطرح میکند. بازنمایی و بازسازی سکانسهای بهیادماندنی سینما با چاشنی طنز و بازی دلنشین بابک کریمی، فیلمی را شکل داده که به دل مخاطب - به ویژه مخاطبی که با سینمای ایران خاطره دارد - مینشیند. در نهایت، "سینما شهر قصه" بیشتر از آن که پاسخ دهد، پرسش برمیانگیزد: سینمای ایران به کجا میرود؟ آیا قادر است بار دیگر به سینمای مردمی و ملی تبدیل شود؟ یا این که در دام نوستالژی و تکرار گذشته گرفتار خواهد ماند؟ این فیلم در حقیقت عرض ارادتی است از سوی کارگردان و نویسنده به سینمای ایران، از ابتدا تا امروز؛ اما این ارادت زمانی میتواند ثمربخش باشد که با نگاهی نقادانه به گذشته و حال سینما همراه شود و راهی برای خروج از بنبست کنونی پیشنهاد دهد.